ژیمناستیک در شکم

از سه شنبه روحی و جسمی ریختم بهم. البته علت این دوتا کاملا از هم جداست و بهم ربطی ندارن.

دوشنبه آخرای شب رفتم سر یخچال آب پرتقال بردارم که با قرصام بخورم. یه جعبه از این آب پرتقالایی که تو تتراپک هست داشتیم که تفریبا آخراش بود. یه لیوانی میشد. می خواستم درشو باز کنم و بریزم تو لیوان، اما دیدم از مقواش جدا شده و ممکنه همین که چپش کنم همش بریزه رو اپن و همه جارو کثیف کنم آخر شبی. گوشه مقواشو همونجایی که قبلا مینوشت “از اینجا باز شود”! با قیچی بریدم و ریختم تو لیوان و یه قلپ خوردم. لیوان رو که آوردم پایین یهو چشمم افتاد به داخل لیوان و محتویاتش که…!!

آب میوهه کپک زده بود و تیکه های آبی رنگ کپکه همینطور پر بود و یه عالمشون رو تو همون قلپ اول خورده بودم!!! فورا لیوان رو خالی کردم و بیخیال قرصام شدم.

از صبح سه شنبه که بیدار شدم تا همین الان -جمعه حدودای ۳:۳۰ بعداز ظهر-  حالم بده و با اداره آب و فاضلاب یه قرار داد بستم! و حس میکنم ماهی قرمزه هفت سینمون اومده تو دل منو هی داره بالا پایین میپره و مسابقات بین المللی ژیمناستیک اجرا میکنه. بی حسم یه جورایی.

روحی هم که نمی تونم بنویسم چیه، اما همین قدر بگم که سه شنبه خیلی از خودم عصبانی شده بودم در حدی که می خواستم یقه خودم رو بگیرم. اما با گفتگو و حرف حساب و اینا  بخیر گذشته و الان با خودم آشتی شدم.

+ نوشته شده در ;جمعه دهم اردیبهشت 1389ساعت;3:35 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در جمعه, 30 آوریل 2010 ساعت 3:35 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

15 پاسخ به “ژیمناستیک در شکم”

  1. Meci گفته :

    جمعه 10 اردیبهشت1389 ساعت: 14:39

    آخییی الهیییی خواهر جان دلم سوزن سوزن شد
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    من همیشه میگم هیجکس غیر از خواهر مسی منو دوست نداره ها
    خواهر جان تولدت رو تبریک عرض و طول کردیم در وبتون

  2. علیرضا(مردی از مترو) گفته :

    جمعه 10 اردیبهشت1389 ساعت: 15:19

    عیب نداره فکر کن 10 دوز واکسن رو یه جا خوردی
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اینطوری که overdose کردم

  3. روشنا گفته :

    جمعه 10 اردیبهشت1389 ساعت: 18:35

    عزیز این علایم فقط مربوط به کپک و اینا نیست ها!!!

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اونی که تو فکر شماست استفراغ هم توش هست که خدارو شکر من فقط اینو ندارم

  4. مرحـــــــــــــومه مغفوره گفته :

    جمعه 10 اردیبهشت1389 ساعت: 19:23

    الهی!
    یه روشی بود احسان توی ماشین توضیح میداد!!!!
    قابل استفاده نبود؟!!!!!!!

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اونموقع انقدر یه جوری شدم که هیچی یادم نبود.
    اما بعدش به فکر اون راه و آبلیمو افتادم اما دیگه دیر شده بود

  5. معمار بیکار گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 7:47

    الهی بمیرم برات….
    فکر کنم چون به شدت محبوب شده ای چشمت زدن
    ان شاالله که زودتر خوب بشی
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    ممنون

  6. معمار بیکار گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 8:19

    میگم خوبی ماهی ایه که تو شکمته فایتر نبوده وگرنه الان دیگه دل و روده ای تو کار نبود
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اینی که تو معده منه از 100 تا فایترم، فایتر تره والا

  7. امیر ارام گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 11:18

    ای وااااااااای ای هوااااااااااار الان ارامش برقراره انشاللعه خوووووب شدین
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آرامش اولیه که هنوز نه، اما بهتره

  8. مرحـــــــــــــومه مغفوره گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 16:15

    امردادی ها نیومدن کمکت؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    امردادی ها با دعای خیرشون منو همراهی کردن. بعدشم این کار باید تکنفره انجام بشه

  9. پرهام گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 18:19

    سلام

    به به
    چه پست شاد و خندانی

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    سلام برادر
    خوبی؟
    سلامت باشی

  10. Memorialist گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 21:5

    کپک !؟! واییی !
    منم حالم این هفته خوب نبود ! استرس داشتم و کلا رو هوا بودم ! بالاخره امروز تموم شد همه چیز !
    انشالله که توام خوب می شی
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آره
    خداروشکر که تموم شده….ایشالا که بخیر بوده حتما
    خوشحالم که خوب شدی.
    ممنون…قعلا که هنوز ادامه داره وضعیت من

  11. معمار بیکار گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 22:6

    چرا پریا جونم حالت گرفته شد؟؟؟
    بابت جمعه؟؟
    یا نکنه من کار بدی کردم؟؟؟

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    بخاطر جمعه

  12. مرحـــــــــــــومه مغفوره گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 22:18

    عمرا دیگه بتونیم دوست باشیم پریا
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ای بابا! حالا چیکار میکنی بدون من؟

  13. امیر ارام گفته :

    شنبه 11 اردیبهشت1389 ساعت: 23:57

    اره عمراااااااااااااا بتونیم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    حالا آقای آرام، دیگه بدون من چیکار میکنین؟

  14. احسان عیوضی از افریقا گفته :

    یکشنبه 12 اردیبهشت1389 ساعت: 1:33

    در جواب کامنتتون »

    احسان عیوضی مینویسد : بابا معرفت … بابا کلاس کار … من میگم وقتی ابی این آهنگ رو میخونه من یه جورایی میشم !!!

  15. مسيحا گفته :

    یکشنبه 12 اردیبهشت1389 ساعت: 12:17

    سلام
    خوبي؟
    بهتر شدي
    اميدوارم ديگه از اين اتفاقا برات نيافته
    خيلي خيلي ناراحن شدم
    نميدونم چرا اين پستتو اصلا نديدم
    وگرنه آبميوه و كمپوت مياورديم ميومديم ايادت
    خرزو هم مريض شده ؟؟؟!!!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    سلام
    بهترم اما هنوز مثه قبل نشدم…با ترس و لرز از خونه میرم بیرون
    تورو خدا آب میوه نه ه ه ه! بجاش کته با ماست می خوام
    خورزو که همیشه از عشق من مریضه