قورباغه یا غورباقه!

واسطه: خدایا این چه مسئولیتی که به من دادی؟ غر نمیزنما! فقط از این متعجبم که چرا همیشه هر کسی با هر کسی دعوا داره، به یه طریق ناخواسته من وارد ماجرا میشم تا دعوا رو جوش بدم به خوشی!…بازم شکرت که وصل کننده هستم.

The Curious Case of Benjamin Button: اگر این فیلم رو هنوز ندیدین پیشنهاد میکنم حتما ببینین…یکی از صحنه های فیلم، که بعد از یه مدتی از بیمارستانی تو پاریس با Benjamin تماس میگیرن که بیا Dazy تصادف کرده، Benjamin بازی ثانیه ها رو نقل میکنه، خیلی شیفتش شدم. یه جورایی دقیقا همون چیزیه که همیشه فکر میکنم من!

عکس: یه عکاسی خیلی ی ی قراضه تاریخ مصرف گذشته دم خونمونه که همیشه اونجا عکس میندازم. کارش اصلا خوب نیست. نه اینکه خیلی خوشم بیادا، بخاطر یه عاقبت اندیشی مجبورم اونجا عکس بندازم. چون نزدیکه و هر موقع که در بحرانی ترین مواقه فوری فوتی عکس بخوام، سه سوته چاپ کرده داده دستم…قبلاها دوربینش از این قدیمیا بود که وقتی فلاش میزد، از ترسم که یه چیزی منفجر شده پشت صندلی سنگر میگرفتم و آزیر خطر میکشیدم. قدرت خدا عکسارو هم عین غورباقه (قورباغه…از دبستان دیکتش رو بلد نبودم) مینداخت…تقریبا یه دوسالی هست که دوربین دیجیتال آورده که تا امشب افتخار عکس انداختن باهاش رو نداشتم. لابد حالا که دوربینش دیجیتال شده عکس افعی و مارمولک تحویلم میده!

وبلاگ: نظر شخصیمه ها این! اصلا از قالب وبلاگ هایی که خیلی جینگولین، سیاهن و یه جورایی خوفن یا موزیک دارن، خوشم نمیاد. انگار کور میشم وقتی می خوام بخونمشون…همیشه فکر میکنم که صاحبشون چشماش بابا قوری نمیگیره؟!…شما چطور؟

+ نوشته شده در ;شنبه دوازدهم بهمن 1387ساعت;7:50 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در شنبه, 31 ژانویه 2009 ساعت 7:50 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

23 پاسخ به “قورباغه یا غورباقه!”

  1. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 22:51

    سلام
    خواهر شما آمار ما را به سرعت در آوردین! تبریک میگم شما یک فضول درجه یک هستین!/ واسطه چیز خوبیه.من همیشه واسه خرید کادو ولنتاین دوستان واسطه میشم! /فیلم هم میبینیم/عکس؟! من خودم عکسم!/تحقیقات نشون داده صاحب این وبلاگ ها از روشندلان عزیز هستند!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    سرعت عمل من حتی از بی بی سی و بی بی چهلم بیشتره.
    جدی جدی عکسی؟ من فکر کردم فیلمی.
    برادر منظورت از روشندل چیه؟

  2. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:1

    من یه پرتره از خودم هستم(فلسفی شد؟!)……کور
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    میدونم روشن دل یعنی چی. اما نمیدونم چرا به من گفتی؟ ربطش چی بوده آخه؟
    لطفا شفاف سازی کنید ما را

  3. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:4

    آی کیوووووووووووووو.صاحب وبلاگ های زمینه مشکی!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    آهااااااااا….افتاد حالا
    هی داشتم فکر میکردم چه ربطی به من داشت این
    موتوشکرم از این نوع شفاف سازیتون

  4. Meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:4

    تند نرین بلاگ ما در به دست اوردن این امار نقشی بس اساسی داشت
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ببخشید چه نقشی؟ روشندلان؟

  5. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:6

    خواهر مسی خیلی قاتلی! وبلاگت ما را جهانی کرد!

  6. papary گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:9

    بچه ها فکر نکنین خنگمااا. اما بخدا منظورتونو متوجه نمیشم

  7. Meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:9

    به به چه میکنه این "خونه" خرابه ی ما
    اختیار دارین قاتلی از خودتونه

  8. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:10

    خواهش میشه.همه به من میگن مبین شفاف.بس که من مثل آینه میمونم.صادق و شفاف(فکر این رو که به من بگی صادق کیه از سرت بیرون کن.صادق یعنی راستگو!)
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    خوب شد واقعا که گفتی. چون می خواستم بپرسم

  9. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:11

    پریا چیزی خورده تو سرات! گیج میزنی هااااااااا
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    چیزی نخورده تو سرم.
    همه اینا از درد عاشقیه

  10. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:12

    منظور "سرت" بود نه "سرات"
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    مهم نفس جملست

  11. Meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:13

    آخی خواهر پریا منظور آمار امروز برادر مبین کافه و این جور چیزاست..
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آهااا. اما چه ربطی به قتل و غارت و این چیزا داشت؟

  12. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:13

    آخیییییی.خدا صبرت بده.گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ادامشم میگه جیشت نگرفته که هر دو تاش از یادت بره.
    البته منظورم از جیش، شماره 2 بود

  13. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:16

    ای بی تربیت! حالا با مزه تر هم دااااااره!!!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    چیه؟ نشنیدم بقیش رو

  14. Meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:16

    این بلاگفا بلا گرفته هر روز یه چیزی اختراع میکنه راه میره رو اعصاب ملت این پرنده هاشو دیدی؟پرواز میکنن تو کل صفحه اصلا نمیذارن بفهمی یارو چی نوشته اه اه انقدر بدم میاد از این موزیک متن ها
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    کدوم پرنده ها؟
    از همونایی که تو بعضی وبلاگاست؟ یا یه چیز جدیدتره؟
    موزیک متنا که یه ساعت طول میکشه تا صفحه بیاد بالا

  15. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:26

    دیگه نمیشه گفت دیگه.اه اه اه انقزه بی تربیت نباش!

  16. meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:31

    تقریبا جدیده همین پرنده کوفتی های گنده ی سفید پرواز میکنن تو صفحه اصلا تو یه بلاگی ببینم میخوام دو دستی یارو رو خفه کنم
    اهنگم دیگه نگووو نمیگه بلاگ مخاطب عام داره سلیقه شخصی رو به زور ندم خورد ملت!!!

    میگم یه بنگاه شادی باز کن خواهر کارت میگیره ها
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آره واقعا! جواز بنگاه مهر و محبت رو گرفتم اما منتظرم یکی سرمایه گذاری کنه

  17. تکمله نویس سابق بر این گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 23:38

    سلام پریا
    سلام مبین
    سلام مسی
    سلام سوسیس

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    خیلی عجبه که دوست خوبمون رو اینجا میبینیم بعد از مدتها.
    کجاهایی نیستی؟

  18. meci گفته :

    یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 8:13

    قضیه این برادر اوری داره خیلی جالب میشه شده عین این داستانهای دزد و پلیس

  19. تکمله نویس سابق بر این گفته :

    یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 10:58

    سلام
    هستم ولی کم. شما عفو بفرمایید
    دارم کمپینی تشکیل میدم تا امضا جمع کنم برای دعوت خودم واسه نوشتن
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ما که شما را دلمان تنگ میشود.
    جدی میگی؟ اولین امضا برای منه ها….

  20. شیوا گفته :

    یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 14:44

    سلام عزیزم…. واقعا بهت تبریک میگم…. امیدوارم همیشه موفق باشی… 10 روز دیگه تا کنکور مونده… واسه همین من زود باید برم….

  21. شیوا گفته :

    یکشنبه 13 بهمن1387 ساعت: 14:57

    راستی مرسی که واسه تبریک تولد…. هنوز یه هفته مونده البته… 19 بهمن….

    راجع به مهریه هم تو فامیل ما رسم سکه و اینا رو نداریم…. یکی دوتا گل خرزهره حالا ممکنه راضی بشیم واست بخریم…. حالا اگه کارشناسیتو تموم کنی شاید یه شاخه نباتم بزنیم تنگش دیگه تصمیم با خودته… تازه داداشمون از این ماه دانشجو میشه ممکنه دوست دختر بگیره …. اونم به ما ربطی نداره… خودت باید باش بسازی….

  22. پرهام گفته :

    دوشنبه 14 بهمن1387 ساعت: 17:3

    دیروز خوندم نشد بیاد نظر بذارم
    خب عکستون که خوب شد

    وبلاگ: بعضی وب هایی که موزیک دارن خوبن
    ولی صفحه ی سیاه ساده خوب نیست
    منظورتون از خوف هم اگه این وب هاییه که حباب و این چیزها میذارن
    موافقم، خیلی جالب نیست
    ———-
    پ.ن: فکر کنم شانس اوردم قبل از اینکه شما بگید موزیک وبم رو برداشتم
    برای وب سیاه ها و روشندلان و….
    خب صاحب اونا که نمیاد وب خودش رو باز کنه و بخونه

  23. پرهام گفته :

    دوشنبه 14 بهمن1387 ساعت: 17:15

    راستی
    میشه دفعه ی بعد درباره ی کسانی که تو وب دیگران نظر میذارن بنویسید؟
    می خوام بفهمم باز هم برای شما نظر بذارم یا نه