سریال یوسف!

این سریال یوسف واقعا دست کمی از ۹۰ شبی های مهران مدیری نداره. حتی رو دست اون میزنه. منکه هفته ای یه ساعت تلویزیون میبینم و اونم فقط همین سریاله. همین هفته ای یه ساعتم که نگاه میکنم، تا یه هفته کوکه کوکم بس که خندیدم.

هفته پیش نشون داد زلیخا برای جلب نظر یوزارسیف، احتمالا می خواد بره Botax تزریق کنه تا از این حال زار و نذار و چروکی در بیاد.اگرم پولش نرسه، دیگه مجبوره بره بده یه اتو بخار براش بکشن…این هفته هم که یوسف و زنش آسیه تبلیغ مایکروفر و DVD و MP3 رو کردن…هر طوری حساب کردم به نتیجه ای نرسیدم که اینا چطوری تو یه ربع هم ازدواج کردن و هم بچه دار شدن؟! جل الخالق!…لابد هفته دیگه هم مردم مصر با لطف جناب یوزارسیف سفینه میفرستن کره ماه!

فردای ازدواجش با زنش داره قدم میزنه، زنش ازش یه سوال میکنه بجای اینکه جواب بده میپیچونتش! پس رو راستی در زندگی مشترک کشک؟!…زن یوسف داره از درد به خودش میپیچه، قابله که اومده یوسف وایساده باهاش خوش و بش میکنه!…قابله هنوز نرفته تو اتاق، بچه بدنیا اومده. بنظرم بچه تو رودروایسی اومدن، نیومدن قابله گیر کرده بوده!…یوسفم که با باباش از طریق امواج Bluetooth یا Infrared تله پاتی دارن!

خونه زلیخا هم که مثه طویله هستش. نه دری، نه پیکری…نمیدونم چرا زلیخا هر چی پیرتر شده سیاه تر شده؟ یعنی اون موقع که اینا Botax داشتن و میتونستن پوستشونو بکشن، یه کرم پودر دو هزار تومنی ناقابل نداشتن که زلیخا بزنه به صورتش؟ شایدم داشته و دزدا بردن!

فرمانروا رو هم که (…) بزنن. از وقتی اومده یا خوابه و خواب میبینه، یا گرسنشه، یا عین این عروسک فنریا که یه دونه میزنی تو سرش ۲۲۶ بار سرشو تکون میده، نشسته ببینه یوزارسیف چی میگه، بگه آره!…وقتی برای شروع قحطی گرسنش میشه، لابد برای پایان زمان قحطی و خشکسالی هم اسهال میگیره!

تو این سریال همه پیر شدن جز زن فرمانروا! فکر کنمم همچین یه نموره از یوزارسیف بدش نمیادا! این دفعه وقتی می خواد یوزارسیف رو نگاه کنه، بهش دقت کنین، میبینین درست گفتم.

خدایی این چه سریالیه که ۶ ملیارد خرجش شده، ۹ ماه هم هست که ملت رو سر کار گذاشته اساسی! فکر کنم تا تیر سال دیگه براش تولد یه سالگی پخش بگیرن!…بجای ساختن یه سریال مذهبی- تاریخی، یه سریال کاملا طنز ساختن!

+ نوشته شده در ;شنبه دوازدهم بهمن 1387ساعت;0:21 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در شنبه, 31 ژانویه 2009 ساعت 12:21 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

4 پاسخ به “سریال یوسف!”

  1. مبین.م گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 10:16

    پستت رو هنوز نخوندم چون الان از خواب بیدار شدم و دارم کش میدم به بدنم! اومدم بگم زنده ام! میبینم که موزه میری و عکس میگیری و … اه اه اه.انقزه از عکس خوشم میاد!(اون اه اه اه برای میزان اشتیاق به عکاسی به کار میره!)
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    چه باحال اشتیاقت رو نشون میدیااا

  2. Meci گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 13:48

    خسته نباشی خواهر خیلی باحال نوشتی خدایی منم موندم بچه چه جوری به این سرعت دراومد؟
    آره زلیخا داره سیاه متمایل به قهوه ای میشه
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    شاید رفته کنار نیل داره برنز میکنه

  3. پوریا گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 18:6

    این روزها همه یوزارسیف نگاه می کنند شما چطور!

    اینه دیگه .. ملت شریف ایران …

    ای بابا

  4. آرام گفته :

    شنبه 12 بهمن1387 ساعت: 21:34

    راستش خواهر من ین سریال رو نگاه نمی کنم
    ولی هزینه اش معلومه تو جیب کیا رفته و کیا دارند حال می کنند
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    نصف عمرت بر دریاست که نمیبینی…اگر یه بار ببینی تا یه هفته کیفت کوکه