آی ی ی ی….پام م م م م

هميشه شنيده بودم که ميگن وقتي ميخوايي يه آرزويي کني دقت کن که چي از دهنت ميادش بيرون و چي آرزو ميکني. اين حرف هميشه توي گوشم بودش اما خوب منم مثل خيلي از آدمهاي ديگه که دارن آرزو ميکنن و جو زده ميشن، منم جو گير شدم.
چندهفته پيش بودش که گفتم دلم ميخوادش بدونم که اين آدمهايي که روي Wheel Chair ( ويلچير) ميشينن چه حسي دارن؟؟؟
 يه بارم گفتم که دوست دارم  پام رو گچ بگيرم و ببينم چه مزه اي داره؟!!  

ديروز صبح(5شنبه 24.12.85) سوار مترو شدم که برم کلاسم. ايستگاه امام خميني که از قطار ميخواستم پياده بشم ، طبق معمول هميشه که مسافرهاي منتظر همديگرو حل ميدن و فکر ميکنن که مسافرهاي داخل قطار ، بازي کن هاي تيم مقابل توي بازي راگبي هستند ، همديگرو و از جمله من بينوا که تو بودم و ميخواستم پياده بشم و حل دادن و يهو ديدم که چرا آدمهاي جلوي من ، از من قدشون بلندتره و من شدم يکي از هفت کوتوله توي قصه سفيدبرفي؟؟؟؟
به ميمنت و مبارکي و همت دوستان عزيز که من رو حريفشون ميديدن ،پاي راستم گير کردش توي فاصله اي که بين قطار و سکو هستش و افتادم و بازيکنان هم از روي سرو کله من رد ميشدن که برن توي دروازه. ( از قديم نديما هميشه رسم به اين بوده که توپ بره تو دروازه نه بازيکن ها)
بعد از کلي گريه زاريه من و نظرات کارشناسانه دوستان ، به اورژانس ايستگاه و از اونجا به بيمارستان… براي عکس برداري که با جواب مثبت روبرو شدم و خوشحال و سرمست اومدم خونه، سر کردن يک شب با کلي درد توي مچ و ساق پام و ورم کردن از انگشت تا زانو، و رفتن به بيمارستان و دوباره پروسه عکس و سي تي اسکن رو طي کردن(اين دفعه توسط دکتر خودم) ، متوجه شدم که مچ پاي راستم شکسته و بايد گچ بگيرمش.

اما اين رو فهميدم که آدمهايي که روي Wheel Chair ميشينن و اون دسته از آدمهايي که پاشون رو گچ ميگيرن چه حسي دارن؟!! نه ميشه گفتش حس خوبيه و نه حس بديه، اما اگه تو هم مثل من اين آرزو رو داري ، اصلا” بهش فکر نکن و ابرهاي بالاي سرت و سريع به هم بزنشون.

( اينم نمايي از يکي از بازيکنان که اول به دروازه رسيدش ، اما نميدونم چرا توپ هنوز تو بقلش هستش؟؟؟) + نوشته شده در ;شنبه بیست و ششم اسفند 1385ساعت;2:59 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در شنبه, 17 مارس 2007 ساعت 2:59 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “آی ی ی ی….پام م م م م”

  1. پرهام گفته :

    یکشنبه 22 شهریور1388 ساعت: 2:54

    اول
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اینجا هم آره؟

  2. پرهام گفته :

    یکشنبه 22 شهریور1388 ساعت: 2:58

    منم شنیدم ولی گوش نمیدم
    بعضی از آدماااا کاری هم ندارناااا. با خودشون کورس میذارن
    شما پارتی داری. وگرنه یه عمره ازش می خوام…. ولی گوش نمیده(خدا).
    واسه این توپ دستشه که اگه با توپ از خط رد بشن امتیاز داره.
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    لعنت بهشون بیاد که اینطوریم کردن

  3. پرهام گفته :

    دوشنبه 23 شهریور1388 ساعت: 7:15

    شما رو که به آرزوتون رسوندند!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اما چه رسوندینم