خسته

امروز از بس که خسته شدم حد نداره. نمیدونم اما چرا با این حال بازم بیدارم و دارم مینویسم…تازه فردا صبحم باید زود پاشم و برم کلاس بازم.

این چند روزه از بس که نویسنده های مجله در مورد شماره ۲۳۹ که مربوط به عید هستش و ۱۲۰ صفحه هستش گفتن باورت نمیشه که دیگه داره ته دلم قنچ میزنه از انتظار.

نمیدونم میتونم ۱۲۰ صفحه رو تموم کنم که اینجا نتیجه رو بنویسم یا نه؟شایدم هر چند صفحه ای که خوندم بیام و بنویسم شایدم الان برم لا لا …ساعت ۱:۵۵ بامداد پنج شنبه مورخه ۱۷/۱۲/۸۵ ……دارم میمیرم از زور خوب

+ نوشته شده در ;پنجشنبه هفدهم اسفند 1385ساعت;1:56 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در پنج‌شنبه, 8 مارس 2007 ساعت 1:56 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.