و آنگاه خداوند عشق را آفرید

 

رودها در جاری شدن

و علف ها در سبز شدن معنی پیدا می کنند

کوه ها با قله ها

و دریا ها با موجها زندگی پیدا می کنند

و انسانها

همه انسانها

با عشق,فقط با عشق

پس بار خدایا بر من رحم کن

بر من که می دانم ناتوانم رحم کن

باشد که خانه ای نداشته باشم

باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم

باشد که حتی دست و پا نداشته باشم 

اما نباشد,هرگز نباشد

که در قلبم عشق نباشد,هرگز نباشد

 

                                                                        آمین  

 

+ نوشته شده در ;پنجشنبه هفدهم فروردین 1385ساعت;9:49 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در پنج‌شنبه, 6 آوریل 2006 ساعت 9:49 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.