جورج بوش تو کلاس ما

این مطلب مربوط به روز شنبه۸۶/۰۲/۲۲ میشه

 

امروز سر کلاس کامپيوتر استاد ما ليست کلاسي رو فراموش کرده بود که با خودش بياره و مثل هميشه که اساتيد ليست رو يادشون ميره از دانشجو ها ميخوان که روي يه برگه ، هر کسي اسم خودش رو بنويسه تا اينطوري معلوم بشه که کي سر کلاس حاضر بوده و کي غايب بوده.
اين رو هم داخل ( ) بايد بگم که اين آقاي استاد ما لهجه بسيار غليظ ترکي داره که وقتي داره درس ميده هيچ کدوم از ماها حرفهاش رو به درستي متوجه نميشيم و يه حالتي ميشيم شبيه به اين

آخر ساعت بودش و استاد داشتش اسامي رو با جديت تمام و تند تند ميخوندش — در حالي که همه ماها اون جمله معروف خسته نباشيد رو پشت سرهم يه بند  تکرار ميکرديم —، که به اين صورت پيش ميرفتش : خانم الهام آ …حاضر….
خانم پريسا ر…حاضر
آقاي محمود ص …حاضر
آقاي مصطفي م …حاضر
 آقاي جورج بوشاين آخري رو هم خود استاد اول متوجه نشدش از بس که از دست ماها عصباني و ناراحت بودش که هي پشت سر هم عين دارکوبي که داره ميزنه به درخت ميگفتيم استاد خسته نباشيد ، اسم رو يه بار ديگه هم خوندش تا اينکه آخر سر از خنده ماها به خودش اومدش که داره اين اسم رو با پيشوند آقا هم ميگه و ديگه اون موقع بودش که ديگه استاد از عصبانيت ترکيد اما ماها کلي خنديديم

+ نوشته شده در ;جمعه چهارم خرداد 1386ساعت;3:14 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در جمعه, 25 می 2007 ساعت 3:14 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.