…سقفی اندازه قلب من و تو…
به هر حال….دیشب توی یه سایتی داشتم میگشتم برای آهنگ که دیدم چنتا آهنگ از فرهاد داره.
لینک :سایتی که میتونی چنتا از آهنگهای فرهاد مهراد رو Down Load کنی
اتفاقا” همون آهنگایی هم هستش که من دوست دارمشون.بیشتر از همه از آهنگ سقف
و جمعه و صورتمو میبینم خیلی خوشم میادش.
آهنگ سقف رو که میشنوم یه حس خوبی بهم دست میده.خواهرم روی یکی از کلیپ های عروسیش این آهنگ رو گذاشته. واقعا” برای اون موضوع آهنگبه جایی هستش….تو فکر یک سقفم…بیشتر از همه اونجایی رو دوست دارم که میگه : سقفی اندازه قلب من و تو.
. شاید فکر کنی خل شدم یا دارم ادا در میارم یا شایدم جو زده شدم. اما نه. وقتی این قسمت از آهنگ رو میشنوم واقعا” به عمق دوست داشتن پی میبرم. خدا کنه که همه اینو بفهمن.
الان دارم آهنگ بوی عیدی رو گوش میکنم. داره میگه : با اینا زمستون و سر میکنم…با اینا خستگیمو در میکنم….
یاد عید می افتم.یاد بهار. بهاری که همیشه دوستش دارم. بهاری که میادش انگار منم تازه بدنیا میام.به قول فرهاد با اینا خستگیمو در میکنم…اما امان از روزی که بهار تموم میشه. خدا میدونه چه حس دلتنگی پیدا میکنم.
قبلا” نوشتم. از تموم شدن بهارو امرداد همیشه دلم میگیره.
راستی یه کار دیگه هم کردم. مطمئنم اینو بگم حالت به هم میخوره
. آهنگ صورتمو میبینم و سقف رو برای دوستم ایمیل کردم. شاید اونم دوست داشته باشه.اصلا” چرا نباید یه چیزی رو که خودم دوست دارم به کس دیگه ای نگم؟؟؟ مگه مال بابامه که نگم؟!!![]()
وقتی که صدای اعتراض من میادش خواهرم فورا” حرفش رو عوض میکنه و میگه نه ه ه ه ه خوب! اون آقا توهم زده و یه چیز بیخودی رو برای خودش فکر کرده.
دیگه والا نمیدونم چی بگم و چی کار کنم. باید از شیوه همیشگیم استفاده کنم و سکوت کنم تا حرفی که زدم در مورد آقا ثابت بشه.
این خط…این نشون(دارم میکشم روی میزم)…حالا ببین کی میشه که حرف من ثابت میشه.![]()
چند وقت پیش بودش که با خواهرم در مورد یه بنده خدایی حرف میزدیم . حرف که میگم بیشتر شبیه بودش به جروبحث و یه جورایی هم دعوا شاید. این بنده خدا اومده بود خونه خواهرم و ما هم بودیم. نمیدونم اون بنده خدا از چه موضوعی لجش گرفته بودش که بعدا” به خواهرم گفته بودش که خواهرت( که من باشم) به من محل نمیذاره و از این حرفها(آخه وقتی من با کسی صنمی ندارم چی بگم بهش؟؟؟). جالب اینه که پسر عمه شوهر خواهرم هم( پیدا کنید پرتغال فروش رو
) اونجا بودش. این پسر عمه که میگم ۲۰ سالشه ، اما قدو قوارش به اندازه یه آدم ۲۵-۶ سالست. اون بنده خدا هم فکر کرده که حالا چون ما اونجا بودیم و پسر عمه شوهر خواهرم هم اومده بوده ، بین ماها یه چیزهایی هستش و ….و از اینجا میشه که این بنده خدا لجش میگیره. به قول خودم یه جای دیگش میسوخته ، یه جای دیگه رو فوت میکرده. اصلا” من کاری هم نداشتم به اون بنده خدا که بگیم حالا من کاریش داشتم که بخواد این فکرهارو بکنه.
اون روزی که با خواهرم حرف میزدیم میگفتش تقصیر تو بوده که به اون محل نذاشتی و اونو ناراحتش کردی.( آخه یکی بگه به من چه). هر چی من میگفتم مگه من حرفی زده بودم از قبل که مثلا” آقا I Love You که اون بخوادش پیش خودش روی من حساب کنه ، به گوش خواهرم نمیرفت که نمیرفتش. دست آخر هم همه تقصیرهارو انداختش گردن منو گفتش با تو حرف زدن یاسین تو گوش خر خوندنه.( لینک : تو آرشیو تیر ماه رو ببین اگه خیلی کنجکاو شدی.
)
فردای روزی که خواهرم و من حرف زدیم به مامانم گفتم که حالا بشین و ببین که کی گند این آقا در میادش. که مامان بنده هم با اینکه نشون نمیخواستش نشون بده ، طرف خواهرم رو گرفتش و گفتش که رفتار تو درست نبوده که به اون محل نذاشتی.(ای بابا…خر ببر و بافالی بیار به جای اینکه ببری
)
گذشت و گذشت تا امشب که خواهر جان اومدش و گفتش که اون بنده خدا آدم بی جنبه و یه جوری هستش که هنوز داره در مورد اون شب فکر میکنه که این دوتا( من و پسر عمه شوهر خواهرم) چیزی بینشون هستش. همه این حرفهارو به مامانم یواش میگفتش و من تو اتاقم بودم و مشغول کارای خودم بودم. از اونجایی که یه وقتایی شاخکای من بلند میشه و کنجکاو میشم( چرا اینطوری نگا میکنی؟؟؟ مگه خودت یه موقع هایی کنجکاو نمیشی؟
) خوب گوش کردم که ببینم چی میگه. منتظر شدم تا حرفش تموم بشه و بعدش فقط یه کلمه گفتم که دیدین !!! بالاخره من درست گفتم…این آقا برای خودش الکی داره فکر میکنه. یه جای دیگش میسوزه ، جای دیگه رو فوت میکنه.اما خواهر جان چون نمیخواستش که به روی من بیاره که حق با من بوده بازم گفتش که نه ..تو اشتباه کردی ![]()
جدی جدی خر ببرو باقالی بیار![]()
همیشه وقتی این نشان رو میدیدم( و میبینم) کیف میکردم.
اولها اسمش رو نمیدونستم و بهش میگفتم اهورا مزدا اما
بعدها اسمش رو یاد گرفتم. اسمش فروهر هستش. اما
وقتی که اسمش رو فهمیدم یه سوال برام پیش اومدش
که این همه علامتها نشانه چی هستن؟؟ از یکی از
دوستام که زرتشتی هستش یه بار پرسیدم و اون
بهم گفتش.امروز که داشتم دنبال سرود ملی ایران
میگشتم توی یکی از سایتهای مربوط به زرتشتیان
دیدمش دوباره و همینطور هم در مورد تاریخچش
نوشته بودش. از اونجایی که یه ارادت خاصی
نسبت فروهر دارم ُ اینجا گذاشتمش تا تو هم
ببینیش. کی میدونه؟! شایدم تو هم مثل من
باشی و دوسش داشته باشی.
به نقل از،لینک :نشریه اینترنتی زراتشتیان
در کتاب های مزدیسنی(زرتشتی) فروهر به شکل مردی نورانی مجسم شده که دارای دو بال گشاده است و از حلقه ای در حال گذر کردن می باشد. پایین تنه این مرد و هم چنین بال های او به سه طبقه تقسیم شده است. در بعضی از کتاب هایی که درباره مزدیسنا(دین زرتشت) نوشته شده برای هر یک از این علامات تفسیرهایی ذکر نموده اند که ما اینک چند تا از آن ها را بازگو می کنیم. بال های گشاده فروهر علامت پرواز به طرف بالا و به سوی جلو است. تقسیمات سه گانه روی بال ها نشان سه اصل مهم مزدیسنا(دین زرتشت) یعنی اندیشه, گفتار و کردار نیک می باشد. دایره ای که در وسط قرار گرفته و مرد نورانی در حال گذر کردن از آن می باشد اشاره به دنیا و علایق دنیوی است که انسان باید در زندگی با آن روبه رو شود و دست و پنجه نرم کند و تقسیمات سه گانه در پایین تنه مرد نشان اندیشه بد , پندار بد و کردار بد است و انسان بایستی در زندگی از آن ها دوری کند و گرد آن ها نگردد. از مجموع بیانات بالا چنین نتیجه می گیریم که انسان عاقل باید همواره همتش بلند باشد, با آن چه دارد قانع نشود و پیوسته در حال پیشرفت باشد زیرا رکود علامت عقب ماندگی و بیچارگی و نیستی است ولی این پیشرفت و سوق به جلو نباید از راه تقلب و نادرستی بوده یا با دروغ و خیانت و پستی همراه باشد بلکه انسان باید با پیروی از سه اصل اندیشه و گفتار و کردار نیک با راستی و درستی و پشتکار و جدیت سعی کند راه پیشرفت را پله به پله بپیماید تا هم در دنیا نیکنام و سرافراز شود و هم هنگامی که وقت رفتن فرا می رسد بتواند صفات زشت مانند بداندیشی و نادرستی و گفتار و کردار بد و ناشایست را پشت سر گذاشته و از حلقه دنیا آزاد شده به وسیله پندار نیک , گفتار نیک و کردار نیک به پرواز خو د به بالا و جلو ادامه دهد. این شکل که در عهد باستان بر روی سکه های باستانی, در دل سنگ ها, و بر سر در آتشکده ها نقش بسته بود و امروز نیز بسیاری از ادارات دولتی و ملی ما دیوارها و سردرب ساختمان های خود را با آن زینت می دهند در حقیقت آرم آریایی و نشان ملی ما زردشتی ها محسوب می شود و به ما یادآوری می کند که هر ایرانی زردشتی باید بکوشد که به زردشتی بودن خود افتخار نماید و در حفظ میهن عزیز و محبوب از جان و دل دریغ نکند و هیچ وقت درجا نزدند بلکه همیشه با اتکاء به اصل اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک و راستی و درستی و سعی و عمل همانند فروهر در پرواز به سوی بالا و پیشرفت به جلو باشد. در اوستا, در یسنای 31 بند هشتم چنین می خوانیم “ای اهورا مزدا هرگاه تو را با دیده دل نگریستم در قوه اندیشه خود دریافتم که تویی سر آغاز, که تویی سرانجام, که تویی پدر منش پاک, که تویی آفریننده راستی, که تویی داور دادگر اعمال جهانی”.
امروز از صبح که بیدار شدم همش میگشتم تو اینترنت تا بالاخره پیداش کردم.همینطور هم تونستم سرود ای ایران رو پیدا و دانلود کنم. همیشه با شنیدن این سرود یه حس افتخار بهم دست میده.
لینکهارو میذارم. اگه خواستی تو هم یه سری بزن.
لینک : اولین سرود ملی ایران به همراه لینک Down Load و تاریخچه و متن سرود
لینک : تاریخچه سرود ای ایران
لینک : سرودهای ملی حماسی به همراه لینک Down Load
متن اولین سرود ملی ایران
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که هم آواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم وطنم وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همه جان و تنم
وطنم وطنم وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمه زنان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
ز صلابت ایران جوان
متن شعر سرود ای ایران
| ای ایران ای مرز پرگُهر | ای خاکت سرچشمهٔ هنر | |
| دور از تو اندیشهٔ بَدان | پاینده مانی تو جاودان | |
| ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم | جان من فدای خاک پاک میهنم | |
| مهر تو چون، شد پیشهام | دور از تو نیست اندیشهام | |
| در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما | پاینده باد خاک ایران ما | |
| سنگ کوهت درّ و گوهر است | خاک دشتت بهتر از زر است | |
| مهرت از دل کِی برون کنم | بَرگو بی مهرِ تو چون کنم | |
| تا گردش جهان و دور آسمان بهپاست | نورِ ایزدی همیشه رهنمای ماست | |
| مهر تو چون، شد پیشهام | دور از تو نیست اندیشهام | |
| در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما | پاینده باد خاک ایران ما | |
| ایران ای خرّم بهشت من | روشن از تو سرنوشت من | |
| گر آتش بارد به پیکرم | جز مهرت در دل نپرورم | |
| از آب و خاک و مهرِ تو سرشته شد گِلم | مهر اگر برون رود تهی شود دلم | |
| مهر تو چون، شد پیشهام | دور از تو نیست اندیشهام | |
| در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما | پاینده باد خاک ایران ما |
توی این لینک هم میتونی سرودهای کشورهای مختلف رو بشنوی. برای من که جالب بودش ، نمیدونم برای تو هم آیا جالبه یا نه؟
لینک : سرودهای ملی کشورهای مختلف
