وزیر اعظم
جل الخالق!!! آدم که چیا نمیشنوه تو این دوره زمونه. اصلا دوره آخر زمون شده.
من یه اخلاق خیلی نمیدونم خوبی یا گندی دارم که وقتی پای حساب کتاب میاد وسط اصلا حوصله تک و تعارف الکی ندارم و دوست دارم طرف هم همینطوری با من باشه. مثلا وقتی قراره هر کی دنگ خودش رو بده، دیگه توش اما و اگر نباید بیاد. نباید کسی سر کس دیگه هوار بشه.
چند روز پیش رفتیم بوفه دانشگاه که یه چیزی بخوریم که تا ساعت ۵ که اون یکی کلاسمون شروع میشه نمیریم. دوستم یه ساندویچ خرید و من یه چیپس.
وایسادیم دم پیشخون و من داشتم پول خودمو میدادم که دوستم دست منو میکشید و اصرار اندر اصرار که “من باید چیپستو حساب کنم” و تندی هم پول داد به خانمه. حالا هرچی میگفتم نمی خوام، هر کسی باید سهم خودش رو بده، تو گوشش نمیرفت که نمیرفت. به خانمه هم هر چی میگفتم خانم شما فقط ساندویچ ایشون رو حساب کنین، الکی برگشته میگه “دیگه پول خورد ندارم، یه جوری خودتون بعدا با هم حساب کنین.” و یه لبخند چندش تحویل من میداد.
وقتی دیدم راه به جایی ندارم و این دوستمم بیخیال نمیشه، همچین یه ذره تند -اما نه با بی ادبیاـ به خانمه گفتم شما فکر کن از اول ما دو نفر سوا اومده بودیم و دو تا مشتری جدا بودیم، نکنه بازم میگفتین برو با فلانی حساب کن؟…این پول منه، لطفا چیپس منو حساب کنین. مرسی… بعدشم که دوستم دید من کوتاه نمیام و سر حرفم هستم، بیخیال شد و رفتیم و به خوشی از چیپس و ساندویچ هم خوردیم.
می خوام بگم که اصلا دوست ندارم اینطور تعارف ها رو. بنظرم وقتی هر کسی دنگ خودش رو بده، رفت و آمدها بهتر صورت میگیره تا اینکه اصرار داشته باشی پول طرف رو هم حساب کنی و اینطوری طرف رو تو رودر وایسی بذاری. ممکنه دفعه دیگه من -به هر دلیلی حالا- پول همراهم نباشه یا اصلا کم باشه، چه خاکی بریزم تو سرم اونوقت؟ مگر اینکه از قبلش مشخص شده باشه که می خوایییم مهمون کنیم.
بعدا اضافه شد!…یکی از دوستان تو نظر دونی همین پست نوشته “حالا اگر طرف مثلا دوست پسرت و اینا و اونا بودش یه هویی یه هویی این اخلاق و خصوصیتت رو کلا فراموش میکردی و کلا تغییر میکردی و خفن انتظار داشتی که آره دیگه زودی حساب کنه 
کلا محض تغییرات خصوصیات خاص گفتم اینو وگربه بحث حساب و کتاب نیس
“
خدمت این دوستمون باید بگم که بنظر من این موضوعی که شما گفتین کاملا با اونی که مدنظر من هست فرق داره. اما در این فقره خاص که شما گفتین، اگر پسری دختری رو بعوان دوست انتخاب میکنه، ۱۰۰٪ باید اون صورتحساب رو پرداخت کنه نه خانم. نمی خوام بحث رو کش دارش کنم، فقط تو یه جمله میگم که هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم میشینه.
اما اگر طرف دوست معمولی آدم باشه و هیچ صنمی (ثنمی؟ سنمی؟) با هم نداشته باشن، دلیلی نداره که خانم انتظار داشته باشه که اقا صورتحساب رو پرداخت کنه. اینجا بازم قضیه “دنگی بودن” پیش میاد.
اون کلاسیم که هی میرفتیم و استاد نمی اومد و هر دفعه هم آموزش میپیچوند ماهارو، بالاخره امروز تشکیل شد… استاده شبیه وزیر اعظم تو جومونگ.
وزیر اعظم که شبیه استادمه
می خواستم برم بهش بگم از طرف من به تسو سلام برسون این دفعه که رفتی دربار دیدنش، اما بیخیال شدم
.
38 پاسخ به “وزیر اعظم”
دو کلوم حرف حساب
تو این وبلاگ از هر چی که فکر کنی مینویسم. حوصله اینو ندارم که برای هر موضوعی یه وبلاگ باز کنم.
وبلاگم هم بازدید کننده زیادی نداره( اینو میتونی از آمار سایت ببینی خودت)..حالا چه اصراریه که هوارتا بازدید کننده داشته باشم؟همین چنتایی هم که میان خیلی هم خوبه.اگر خوشت اومد و حال و حسش رو داشتی بازم سر بزن.In this weblog I write about whatever you may imagine. I don't have the patience to open a weblog for every subject. Also, my weblog does not have a lot of visitors (you can see this for yourself from the site statistics) and what do I need with a bunch of visitors? Those few who do come are really good. If you enjoyed it and you feel like it, come back again.
اکتبر 18th, 2009 at 10:22 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 22:22
یه بار دیگه هم گفته بودم که نوشته هات طنز جالبی توشه ! این قسمت اخر و جومونگ و اینا (منم که ازش متنفر .. حتی یه قسمت رو هم نگاه نکردم !!!!) هم منو یاد این انداخت : پریشب داشت مسافران می داد شبکه سه ! بعد رفتن یه محله .. بعد اون روباته برگشت گفت این جا گوگوریو ئه یا یه هم چین چیزایی .. منم فک کردم اینو قبلا شنیدم از داداشم که یه محله بوده تو جومونگ ! آقا من رفتم رو هوا .. ترکیدم از خنده ..
مثل امشب که وقتی این تیکه رو این جا خوندم رفتم هوا !! آخه خودت مقایسه کن خیلی باحال نوشتی اینو : "استاده شبیه وزیر اعظم تو جومونگ" و زیر عکس "وزیر اعظم که شبیه استادمه" ((:
با محتوای پستت هم کاملا" موافقم !
آدم می ره دانشگاه که تعارف و اینا رو بذاره کنار و چیزای خوب تر یاد بگیره (:
جدا" رو من که آدم تعارفی بودم تاثیر گذاشته ..
خوب باشی (:
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
چه تفاهمی. منم ازش بدم میاد و فقط 3 بار دیدم. (که شرحش رو چند باری تو نوشته های قبلیم نوشتم)…اما عجیب این استاده منو یاد اون یارو انداخت.
مسافران رو قبل از ماه رمضون چند باری دیدم اما از وقتی الان دوباره شروع شده فقط یه بار نصفه نیمه دیدم
خدارو شکر که لااقل شمارو عوض کرد دانشگاه
اکتبر 18th, 2009 at 10:33 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 22:33
حالا اگر طرف مثلا دوست پسرت و اینا و اونا بودش یه هویی یه هویی این اخلاق و خصوصیتت رو کلا فراموش میکردی و کلا تغییر میکردی و خفن انتظار داشتی که آره دیگه زودی حساب کنه
کلا محض تغییرات خصوصیات خاص گفتم اینو وگربه بحث حساب و کتاب نیس
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جوابم رو تو پست اصلی نوشتم
اکتبر 18th, 2009 at 10:39 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 22:39
سلام سلام ! (یکی از طرف من، یکی از طرف آقا پرهام) … من با شما و آقا پرهام و یه سری از دوستان توسط خانم یلدا آشنا شدم.. یعنی این جوری شد که من وب یلدا خانوم رو می خوندم، بعد، از نوشته های عباس شریعتی خوشم اومد، بعد رفتم وبلاگ آرزو، بعد از اون جا چند تا وبلاگ دیگه رو از لینک ها پیدا کردم، که یه وبلاگ هم بود که نوشته بود "همه به یه میتینگ وبلاگی دعوتید" .. من این دعوت نامه رو نیم ساعت قبل از شروع مراسم تون خوندم، وگرنه حتما" حضور به جمع می رسوندم ! فردای اون شب ملاقات تون، همه ی گزارشاتی که بچه ها در وصف اون مجمع نوشته بودن رو خوندم و راستش واقعا" حسودیم شد … حسرت به دل که چرا من زود تر اون دعوتنامه رو ندیدم ! این شد که با یه ده دوازده تا وبلاگ جدیدی آشنا شدم … و خیلی هم خوش حالم که علاوه بر مخاطبای قبلی، شما رو هم دارم (:
یه پست هم در این مورد "شاید" بنویسم ..
خوش امدین به بلاگ (:
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سلام از طرف خودم
خوشحالم که منم با شما آشنا شدم. انشالا بار دیگه ملاقاتتون میکنم.
اکتبر 18th, 2009 at 10:44 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 22:44
چه تحقیق جالبی…آدم هوس می کند محقق بشه
….اتفاقا خواهر اخلاق بیسیار خوبی داری.ادامه بده به کارت….از طرف من به اون استادتون بگو از طرف من به سوسانو جان سلام برسونه
درست بخون برادر. از حول حلیم داشتی می افتادی تو دیگ که نجاتت دادما
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
محققا که نگاه نمیکردن. محققا یه سری آدم آورده بودن که نگاه کنن و نتیجه رو ثبت کنن.
من خودم بهش نگفتم سلام منو به تسو برسونه، اونوقت تو می خوایی….اییییش!
اکتبر 18th, 2009 at 11:07 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 23:7
آقا من همیشه گفتم که اگه علم اونور دنیا هم باشه مردانی از سرزمین آلمان بهش میرسن. هی من میگم چرا قلبم درد میکنه.
…حالا کو تا قلب دردت
باز تو دوباره رفتی سراغ جومونگ. یه روز به مردنم مونده باشه میام و شیشه این وبلاگتو میشکنم تا یه بار دیگه از اول بسازیش که این همه … ننویسی.
یعنی میخوای بگی امرئز تا الان 74 نفر از وبلاگت دیدن کردن؟ این همه مراجعه کننده چه خبره؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
واااا ! تو که زیر 40 سالی
بابا! من اصلا 3 بار بیشتر ندیدم این فیلم چرت رو.
تونستی حالا چشم بزنا! بزن به تخته زودی…یالا بزن!
اکتبر 18th, 2009 at 11:19 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 23:19
این اخلاقت بسیار عالیه عزیزم
در مورد اون ده دقیقه بعد واسه خانوما چگونه میشه قضیه
دقیقا کجای آقایون براشون مفیده؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مررررررررسی دوس جون
والا سوال منم همینه اما روم نشد بنویسم
اکتبر 18th, 2009 at 11:38 ب.ظ
یکشنبه 26 مهر1388 ساعت: 23:38
چون خودمم این اخلاق رو به میزان غلیظی دارم، پس خیلی هم خوبه، هر کی اعتراض داره… نداشته باشه!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
این دوستمون اعتراض نداشت..نظرش رو گفت
اما خدارو شکر میکنم که بقیه هم اینطورین. اما در عمل مهمه
اکتبر 19th, 2009 at 1:22 ق.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 1:22
اگه ببینمت باید راجع به این قضیه حساب کردن پول دوست دختر اینا مفصل صحبت کنیم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
یعنی می خوایی بگی نباید اینطوری باشه؟
اکتبر 19th, 2009 at 7:12 ق.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 7:12
از فردا تا می یایم اعتراض کنیم می گن خانم من بیچاره قلبم درد می کنه یه سوال چرا سایزش باید بزرگ باشه؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
لابد تاثیر داره تو افزایش سن دیگه!
اکتبر 19th, 2009 at 9:33 ق.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 9:33
در جواب کامنتتون :
احسان عیوضی مینویسد : چشم در مقابل چشم … گوش در مقابل گوش … آبرو هم ؟؟؟؟ ( ایکن داد و هوار و اینا !!! )
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اکتبر 19th, 2009 at 9:35 ق.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 9:35
پاراگراف اول درسته و اثبات هم شده … باعث تنظیم فشار خون میشه
و اینکه اگه درست یادم باشه ده دقیقش معادل نیم ساعت ورزشه .
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جدا؟؟؟؟
اکتبر 19th, 2009 at 9:36 ق.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 9:36
در جواب کامنتتون :
احسان عیوضی مینویسد : زبان شیرین عربی رو یادتون رفته !!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
همیشه با بدختی پاسش میکردم تو مدرسه
اکتبر 19th, 2009 at 12:13 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 12:13
سلام..
اره قبول دارم بعضیا واقعا با تعارفاشون ادمو دیوونه میکنن…
اکتبر 19th, 2009 at 12:25 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 12:25
در مورد اون جمله ی محققان هم نمیدونم چی بگم خیلی جالب بود در ضمن این کامنت اقا احسان هم باحال بود نیم ساعت ورزش
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
منکه همش دارم فکر میکنم از این به بعد اگه یکی تو خیابون…..همچین بزنم تو سرش که 10 سال از عمرش کم بشه
اکتبر 19th, 2009 at 2:10 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 14:10
خوب میرم قلب درد میگیرم…..آی قلبم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
در بعضی موارد بهترین راه قلب درده
اکتبر 19th, 2009 at 2:34 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 14:34
دانشمند بیکار زیاد پیدا میشه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اما انگار این یکی درسته
اکتبر 19th, 2009 at 4:09 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 16:9
سلام. امان از این اخلاق ، که درگیرم من هم.
به کام ، ایام
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
همچنین بر شما
اکتبر 19th, 2009 at 6:41 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 18:41
اینجا چرا انقدر شلوغ شده اونموقع من فقط باید با داش پرهام دست و پنجه نرم میکردم این چه وضعیه؟من اعتراض دارم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
شما اصلا خودتو ناراحت نکن…همچنان به نرم کردن دست و پنجت برس. من اعتراضی ندارم
اکتبر 19th, 2009 at 6:43 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 18:43
استغفراله امان از این المانی ها
اکتبر 19th, 2009 at 6:48 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 18:48
اخلاق خوبی داری خواهر جان من اگه پول غذامو خودم حساب نکنم میمونه گلوم
ولی این موردیم که تو کامنت دونی پرسیدن به نظر من درست نیست صد درصد پسره حساب کنه گناه که نکرده با یکی دوست شده من میگم یه بار دختره حساب کنه یه بار پسره
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ببین خواهر جان! اگر طرف آدم درست و حسابی و آویزون نباشه، حرفی نیست (منظورم پسره هستا!)
اما اگر آویزون باشه و همش بخواد دختره حساب کنه، پسره خقشه که همه چی رو حساب کنه تا نقره داغ بشه
اکتبر 19th, 2009 at 7:09 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 19:9
مادر اینو همیشه بدون که ندونستن عیب نیست
حتی در مورد اعضای مفید آقایون!!!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اکتبر 19th, 2009 at 7:44 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 19:44
میگم خواهر شما یه لطفی بکن اصلا به املای کلمات توجه نکن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
چی چیو اشتباه نوشتم دوباره؟
اکتبر 19th, 2009 at 7:46 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 19:46
چقدر رُك و صريح.. نه خوشم اوومد خداييش .. خربزه و لرز؟؟ .. 100درصد؟؟ .. شك ندارم يه حسابدار حسابي و دقيق ميشي
چه نظر منو هم دقيق با شكلك هاش گذاشتي .. معلومه حسابدار خيلي امانتداري ميشي
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تصمیم گرفتم یه پست درست و حسابی بنویسم در این مورد که هم خیال خودم راحت بشه هم خیال شما
اکتبر 19th, 2009 at 9:31 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 21:31
خواهر مسی بیا کمک کن اینجا رو خلوت کنیم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مگه اماکنین شماها؟
اکتبر 19th, 2009 at 9:36 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 21:36
من فکر می کردم آلمانی ها آدم حسابین!!!
اکتبر 19th, 2009 at 9:37 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 21:37
اووووووووووووووول
…به مسی نگی ها!!!!!
نشدم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خب وقتی پیدات نیست همین میشه دیگه برادر….اونروزم اول نشدی. اما من به نفع تو میکشم کنار تا تو اول باشی
اکتبر 19th, 2009 at 9:40 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 21:40
ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــول
داش محسن خیلی گلی
دوستت دارم هوارتا
لینکت می کنم همین حالا
فقط اول شدنت رو هم از طرف من بود دیگه؟
خواهر مسی تحویل بگیر!
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بابا آدم ترنسفر کن
اکتبر 19th, 2009 at 11:26 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 23:26
می گم چه قدر من از لحاظ قلبی گوریل سالمی هستم… نگو به خاطر همون تحقیقات پزشکیه جدیده.
این پستت خیلی خوب بود. آدم ها وقتی باهات قرار پیتزافروشی می ذارن اول باید بیان اینجا رو بخونن که بدونن چه طور مطور هایی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خدارو شکر که قلب همه اقایون سالمه
جدی میگی؟ خوب فکریه ها! بهشون میگم بیان بخونن قبلش حتما اینجارو
اکتبر 19th, 2009 at 11:43 ب.ظ
دوشنبه 27 مهر1388 ساعت: 23:43
حالا هی من میخوام اون کامنت جناب محسن رو ندید بگیرم اگه شماها گذاشتین
تازه اعتماد به نفسم داشت میرفت بالاها تو کامنت دونی میس آدام جان 107 ام شدم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خواهر جان من هی میگم فقط من دوست دارم باور نمیکنی دیگه!
خودت بگو، چند بار تو وبلاگ من اول شدی ؟هان؟ هان؟
اکتبر 20th, 2009 at 1:51 ق.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 1:51
سی ام :-"
سلام
اکتبر 20th, 2009 at 9:07 ق.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 9:7
سلام
در جواب کامنتتون :
احسان عیوضی مینویسد : ای کلک مردادیها رو خوب میشناسی دیگه … نه اتفاقا خیلی هم خوبه ایران ایر و سریع … گاهن فاصله دنیا و آخرت رو توی یه لحظه طی میکنه !!!
اکتبر 20th, 2009 at 9:08 ق.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 9:8
در جواب کامنتتون :
احسان عیوضی مینویسد : فکر میکنی من توی واحد عربی عبدالباسط بودم ؟ عبدالکاست شاید ! عبدالحفیظ احتمالا … عبدالناپلئون !!!
اکتبر 20th, 2009 at 9:10 ق.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 9:10
در جواب کامنتتون : ( این ایکنی که عرقش رو خشک میکنه نداره اینجا ؟؟؟)
احسان عیوضی مینویسد : در مورد داد وهوار برید از اونایی بپرسید که میکنن … به من چه ؟!؟! .
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
همه جوابهارو تو وبتون نوشتم
اکتبر 20th, 2009 at 8:19 ب.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 20:19
احسان عیوضی مینویسد : به فرستنده های خود دست نزنید ایراد از گیرنده بوده !!! الان میتونید با خیال باطل ببخشید راحن کامنت بگذارید …
اکتبر 20th, 2009 at 8:20 ب.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 20:20
در جواب کامنتتون :
احسان عیوضی مینویسد : دقیقا … اجنبی های کار درست !!!
اکتبر 20th, 2009 at 10:09 ب.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 22:9
باید خوندنی باشه ها
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
…..!
اکتبر 20th, 2009 at 10:50 ب.ظ
سه شنبه 28 مهر1388 ساعت: 22:50
روز دختر مبارک
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ممنون برادر
اکتبر 21st, 2009 at 2:40 ب.ظ
چهارشنبه 29 مهر1388 ساعت: 14:40
پری کجایی تو دلمون پوسید
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
قربونت برم…خیلی سرم شلوغ بود. دلم براتون تنگ شده