Game Over
همون جلسه اول یه کتاب ۲۰۰ و خورده ای صفحه ای دادن دستمون و گقتن اینو باید روز ۲شنبه امتحان بدین… اصلا مدل جدیدی که باید امتحان داد برای گواهینامه رو بگم بهتره تا اینکه هی پراکنده نویسی کنم.
۳روز کلاس آئین نامه هست و بعدش یه امتحان مقدماتی، که خود آموزشگاه میگیره. هر کی اینو رد شد مسئولیت عواقب بعدی پای خودشه. عواقبی چون تغییر رنگ موی سر به رنگ دندانها یا شاید کهولت سن در این راه! اما چه رد بشی چه قبول باید ۲ جلسه کلاس فنی رو هم اجبارا بری…بعد از اینا تازه شهر شروع میشه که ۱۰جلسه هست. بعد از ۱۰ جلسه مربی یه امتحان میگیره و اگر قبول شدی که میری مرحله بعد. اگر نه که میسوزی! و به تشخیص مربی یه سری جلسه دیگه رو هم باید بگدرونی…فرق اساسی مدل جدید با قدیم از اینجا به بعدشه.
بعد از اینکه شهر رو با نظر مربی قبول شدی یه امتحان آئین نامه اصلی سرهنگ راهنمایی و رانندگی ازت میگیره که خیلی انحرافی تر از اولیه هست. اگر اینو قبول نشدی، هر دفعه باید ۱۰۰۰ تومن ناقابل بریزی تو حلق نیرو انتظامی و دوباره امتحان بدی. اگرم که قبول شدی شهر اصلی رو میدی. از اینجا به بعدش رو نمیدونم چی میشه اگر قبول نشی اما احتمالا باید مثل قبل باشه که بازم کلاس بری با تشخیص سرهنگ. شایدم کلا Gave Over بشی!
گواهینامه های جدید هوشمند هست. بغیر از اسم و فامیل و عکس و شماره شناسنامه و کد ملی و نام پدر، گروه خونی و اثر انگشت و آدرس هم توش مشخص شده. شکلشم یه چیز تو مایه های کارت عابر بانک باید باشه. دز اینجا توضیحات من به اتمام میرسد. نقطه سر خط!
از روز شنبه که کلاسم شروع شد، شبا تا ۴ صبح و روزا از ۱۰ صبح شیفت داشتم برای خوندن این کتاب قطور. هرچیم میخونی تموم نمیشه که! امروزم امتحان داشتم که با ۲تا غلط پاس کردم این مرحله رو. خنده اصلی از هفته دیگه که کلاسای شهرمون شروع میشه هست.
دختر داییم که قبلا تو این پست ازش نوشته بودم، آخر این ماه برای همیشه میره آلمان. براش خیلی خوشحالم چون اینجا خیلی از طرف خونوادش اذیت شد. خیلی نلاش کرد برای رفتنش. واقعا براش آرزو میکنم خوش و موفق باشه.
همیشه خندیدناش تو دهنم میمونه، یا اینکه سر کارش میذاشتم یا موقع هایی که قاط میزنه و به زمین و زمون پرت و پلا میگه. یا زمانی که سر یه چیز بیخودی با هم دعوامون میشد.
۵شنبه آخر این هفته قراره یه اتفاق خیلی خوب برام بیافته. کلی ذوق دارم. خدا کنه سکته نکنم از دوق زیاد.
بعدا در پاسی از شب اضافه کردم!… دوستان! خواهران و برادران گرامی! اکیدا دعوت میکنم این آهنگ برادر امیر تتلو رو نیوش کنید تا بدانید و آگاه باشید که در اول زندگی مشترک نباید توفعات بیجا از یکدیگر داشته باشید که! اگر در مفهوم آهنگ دقیق شوید پی خواهید برد که بسی شادی در داشتن جیب خالیست! نه هم نداره، بحث هم نکن دیگه!
18 پاسخ به “Game Over”
جولای 27th, 2009 at 7:54 ب.ظ
دوشنبه 5 مرداد1388 ساعت: 19:54
ببینم میتونی مثل من شوفر بشی یا نه خواهرجان…..آخه کتابش که دیگه خوندن نداره….من مقدماتی رو با4تا غلط پاس کردم ولی اصلی را 7دقیقه ای بدون غلط زدم رفت(هیچی هم نخونده بودم تازه)……خوب موقعی رو واسه رفتن انتخاب کرده هاااا.دمش گرم.زرنگه….خواهرجان آخر هفته قراره گوشات دراز بشه؟!…
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
پس چی که میتونم برادر. از تو هم بهتر میشم. اصلا میرم پایه یک میگیرم. شایدم مال هواپیما. بعدشم تو نمیدونی من هر چی که اسم امتخان روش بیاد رو چجوری می خونم؟
میره برای همیشه. دیگه فرقی نمیکنه که
نچ!
جولای 27th, 2009 at 11:04 ب.ظ
دوشنبه 5 مرداد1388 ساعت: 23:4
حس گواهی نامه گرفتن نیست؛ نمی دونم چرا!
باز خوبه شما کلی مرحله رو ندارید: گواهی اشتغال به تحصیل و بعد کلی مراحل تایید و…
2تا غلط؟؟؟ برای شما زیاد نیست؟
چرا همه ی دختردایی ها میرن آلمان؟
امروز چند شنبه ست؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خوبهاینهمه کارارو هم میکنین و رانندگیاتون اینطوری
بااین وقت کم و اون کتاب قشنگه بازم عالی بود
تو چرا این همه با من اشتراک داری؟؟؟؟؟
امروز رو نمیدونم اما دیروز یکشنبه بود
جولای 28th, 2009 at 1:35 ق.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 1:35
اشتراک؟ دیگه چی بود؟
——–
امیدوارم آخرش Gave Over نشید
!ه !ه!!!!
امیر تتلو هم به جمع برادران اضافه شد
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آخر چی؟ رانندگی؟
تو کامنت قبلی چی نوشته بودی؟…آی کیوت که بالا بود برادر[آیکون متفکرانه دارم تفکر میکنم]
جولای 28th, 2009 at 3:15 ق.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 3:15
بله رانندگی. فقط موندم Gave Over یعنی چی
«تو کامنت قبلی….» برای اشتراک؟ اون که فقط یکی بود «این همه» ش برای چیه؟
بچه ی مردم رو استرسی کردید رفت
فکر کنم پیر شدم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جدی نمی دونی؟؟؟ خیلی حرف بدیه آخه. روم نمیشه بگم. بزن تو دیکشنری
یکیش اونه، یکیشم اسمت که با شوهر خواهرم یکیه. این 2 تا خودش کلیه
چرا مسترس شدی؟؟؟
جولای 28th, 2009 at 3:25 ق.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 3:25
نصفه شبی ریتم موزون اومد سراغم!
نمیشد این آهنگ رو در پاسی از صبح اضافه کنید؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
پس بیا خودم رو ببین…تا صبح همش تو جام تکون خوردم
راستی! اینم یه اشتراک دیگه
جولای 28th, 2009 at 10:40 ق.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 10:40
سلام خواهر؛
پنجشنبه این هفته چه شود… ما هم دعوتیم دیگه…
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
هر کسی بگه چه خبره جایزش اینه که دعوته
جولای 28th, 2009 at 2:32 ب.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 14:32
gowahiname faghat ye kaghaze, hawaseto jam kon nari too baghaliya3.gif
dokhtardayit mire kojaye alman?wase chi mire?
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
همیشه اینطور مرموزین؟؟؟؟
جولای 28th, 2009 at 9:41 ب.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 21:41
خیلی آهنگش جالب بود
بیشتر از بیست بار گوش دادم
مرسی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تورو خدا جدی میگی؟؟؟[آیکون چپ چپ بهت نگاه میکنم و به آی کیوت شک دارم]
جولای 28th, 2009 at 9:42 ب.ظ
سه شنبه 6 مرداد1388 ساعت: 21:42
دیکشنری: قسمت سوم فعل give
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
هر طور شما راحتین
جولای 29th, 2009 at 3:16 ب.ظ
چهارشنبه 7 مرداد1388 ساعت: 15:16
خوب معلوم دیگه خواهر…
Happy Brithday
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ممنون برادر!
اما ظرفیت تکمیله
جولای 29th, 2009 at 7:28 ب.ظ
چهارشنبه 7 مرداد1388 ساعت: 19:28
هنوز نخوندم نامردا باز اینترنت ما رو قطع مرده بودن
اومدم تولدت رو تبریک بگم
دست دست دست(با اهنگ بخون)جماعت هم لطفا همراهی کنن بخونن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مرسی خواهر…کلی خوشحالمند شدم
دستا شله!
جولای 29th, 2009 at 8:18 ب.ظ
چهارشنبه 7 مرداد1388 ساعت: 20:18
تفلد تفلد تفلد خواهر پریا به شدت مبارک….تولدت با تولد یه بنده خدایی یکی بود….…..کی شام میدی؟!….اژدهای طلایی یا اسفندیاری؟!….دستت بازه واسه انتخاب!…..
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مرسی برادر…با تبلد کی؟؟؟
هیچکدوم! میریم همین سر کوچه خودمون یه ساندویچ ژامبون میزنیم. مهم با هم بودنه دیگه، نه؟؟
جولای 29th, 2009 at 10:58 ب.ظ
چهارشنبه 7 مرداد1388 ساعت: 22:58
اهه تولده؟؟؟؟
آخجون شکمو بو می کشه خوراکی ها رو پیدا می کنه!
برای من کیک زیاد بریزید لطفاً
امکان نداره برقصما! گفته باشم، اصرار نکنید!
—-
تولدتون میارک باشه
اولین تولد بعد از "خاله" شدنتون
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بازم یه اشتراک دیگه! …مامانم میگه این (یعنی من) عین موش میمونه. هرچی (منظورش خوراکیه) رو هر جا پنهان کنی میره پیدا میکنه میاره
وا! تولد میگیرم برای چی؟ دلیل اصلیش همین حرکات موزونه دیگه. پس کیک بی کیک
هیلی ممنونم.…دقیقا خودمم همین فکر رو داشتم میکردم. پارسال که می خواستم شمع هام رو فوت کنم تو دلم آروز کردم که تا سال دیگه نی نی هم پیشمون باشه که خدا هم شنید
آگوست 1st, 2009 at 10:43 ب.ظ
شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 22:43
دقت کردی جند بار تو کتاب نوشته سرعت مطمئنه؟!!!!!!!! متنفرم ازین کلمه ی بی مزه.این پرهامه آشناس
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اونش هیچی حجمش منو کشته
کدوم پرهام؟ شوهر خواهرم یا اینی که تو وبلاگمه؟؟؟
سپتامبر 4th, 2009 at 3:43 ق.ظ
جمعه 13 شهریور1388 ساعت: 3:43
برادر مبین اول
امروز روز بدشانسیه
این پرهامه که "سیب من" نوشته یعنی کی؟ اصلنم آشنا نیستم من.
شوهر خواهر گرام شما رو می فرمایند حتماً
در ضمن پرهامه مثل سعیده و حمیده و …؟
نداریما
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سیب من چیه؟
حالت بده ها حسابی….نگرانتم
سپتامبر 4th, 2009 at 3:46 ق.ظ
جمعه 13 شهریور1388 ساعت: 3:46
آخر هم نگفتید gave over یعنی چی
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
یعنی بازی تمومه
سپتامبر 4th, 2009 at 5:51 ب.ظ
جمعه 13 شهریور1388 ساعت: 17:51
gave over
یا
game over؟
———-
نه خیرم، حالم خوبه خوبه. شما باید نر این پست رو بخونی تا متوجه بشی.
نظر "سیب من"
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
من کلمه رو درست نخوندم. ببخشید
اگر "Game Over" باشه بمعنی "بازی تموم شد". اگر "Give Over" باشه که "Gave" گذشته "Give" هست بمعنی "واگذار کردن"
سپتامبر 4th, 2009 at 8:57 ب.ظ
جمعه 13 شهریور1388 ساعت: 20:57