نذر و مشهد

نذر: دیروز شعله زرد نذری داشتیم…حسابی خسته شدیم همگی اما خدارو شکر که نذر امسالمون رو هم ادا کردیم…حسابی دیگ شعله زرد رو تهدید کردیم که حاجتای همه رو مثه پارسال بده…پارسال که اولین نفر من حاجت گرفتم. به یه هفته نرسید…خیلی های دیگه هم مثه من تا امسال حاجتاشون رو گرفتن.

               شعله زرد

سفر: اگر خدا بخواد هفته دیگه با مامانم و خاله نرگس (زن عمو احمد) داریم میریم مشهد که خاله نذر هر سالش رو ادا کنه. فکر کنم این سفر شیشمی باشه که من و مامان و خاله با هم میریم و البته همیشه بهمون خوش گذشته…این سفر برای خاله خیلی خوبه تا از این حال و هوا در بیاد.

۲سال پیش تو آذر که رفته بودیم برای یه کاری آجیل نذر کردم که تا بهمنش ادا شد و آجیلش رو امسال تو مهر که رفتیم دادم…مهر امسال هم برای کنکور دوباره آجیل نذر کردم که حالا باید بدم. ایول خدا جونم، دمت گرم.

+ نوشته شده در ;چهارشنبه هفتم اسفند 1387ساعت;7:11 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 25 فوریه 2009 ساعت 7:11 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

12 پاسخ به “نذر و مشهد”

  1. مبین.م گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 19:21

    سلام…..حالمون رو گرفتی پریا…..حسودیم شد به رفاقتت با خدا….سفارش مبین رو هم بکن به خدا….من دو برابر آجیل میدم هاااا….
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    چرا حالت گرفته شد؟منکه دیگه از نمره هام نگفتم!!!!!
    مگه میشه برم و دوستام رو فراموش کنم؟
    به خدا هم رشوه؟!!!

  2. Meci گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 19:50

    چه دیگ خوشگلی حیف شله زرد دوست ندارم
    یه بار تقریبا به زور مشهد رفتم ولی خیلی چسبید
    آبجی اگه اینجوری حاجت میدن من علاوه بر آجیل عیدی هامم میدم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    اینطوری که داره پیش میره فکر کنم اوضاع خدا خیلی خوب بشه ها

  3. Meci گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 19:51

    برادر مبین رو چی کار کردی حالش اخذ شد؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    نمیدونم منم والا!!!!!!!!!!!!!!!

  4. Meci گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 19:54

    فکر کنم دلش شله زرد خواست
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    !!!!!!!!!!!!!!!!

  5. Meci گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 19:56

    خواهر این پاها که تو عکس معلومه کدومشون توئی؟؟؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    جدا نمی دونی کدومشون منم؟

  6. Meci گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 20:13

    زیر دیگ قایم شدی؟؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    نچچچچ
    اشتباه کردی خواهر…فک کن خوب!

  7. مبین.م گفته :

    چهارشنبه 7 اسفند1387 ساعت: 20:45

    حماقت خود و عدم رفاقت با خدا حالم رو اخذ کرد!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    چرا حماقت؟
    رفیق بودی باهاش اما یادت نیست.
    خب از حالا بیشتر به یادش باش.

  8. پرهام گفته :

    پنجشنبه 8 اسفند1387 ساعت: 0:37

    سلام

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    سلام بر شما ای برادر
    برادر شما خیال آپ کردن ندارید؟؟؟

  9. مبین.م گفته :

    پنجشنبه 8 اسفند1387 ساعت: 11:46

    پریا خودش عکس رو گرفته خواهر…..چطور می تونه دور دیگ باشه و در عکس هم باشه؟!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    بخاطر همین چیزاست که اصرار دارم جایی نگه با من دوسته دیگه

  10. crash گفته :

    پنجشنبه 8 اسفند1387 ساعت: 16:48

    نذرتون قبول… ولی مطمئنی پارسال حاجت گرفتی…. تو که هنوز شوهر پیدا نکردی که خواهر… واسه چی خالی میبندی اونم تو یه همچین جای فرهنگی مثل وبلاگ…
    راجع به مشهد اومدنت خیلی خوشحال شدم… خداکنه بتونیم همو ببینیم… ولی داداشمو نمیتونم بیارم…. گفته باشم…. گولش میزنی بعد میره دانشگارو ول میکنه….مگه ما چند تا داداش گل داریم که اونم بخوایم دو دستی بدیم به شما پر پرش کنی… هان هان؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    آی کیو اون تولدم بود که شرط بسته بودم اگر تا سال دیگه شوهر نکنم خرم که خدارو شکر هم خر شدم
    باز تو بین من و شهاب افتادی و دخالت میکنی؟خجالت بکش ترشیده

  11. پسر شاهزاده گفته :

    جمعه 9 اسفند1387 ساعت: 14:27

    برای قبولی دکترایمان دعا کنید، لطفا ! ( جدی بود ! )
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    حتما قبولی دوست عزیز. شک نکن

  12. همکنون... گفته :

    جمعه 9 اسفند1387 ساعت: 15:14

    خوش بحالتون کاش نذر ما هم بده خدا
    همکنون…
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ازش بخوایین حتما میده. مستقیم به خودش بگین