Dogy Day

-از اول هفته همش گلوم میسوخت و سرفه های خشک بدی میکردم…تا اینکه دیروز تب کردم و از اون بدتر اینکه مجبور بودم دانشگاه هم برم…واقعا” از اون روزهای Dogy Day رو گذروندم…اصلا” حس و حال راه رفتن نداشتم و تا رسیدم خونه خوابیدم…اما امروز خداروشکر بهتر بودم.

-یه حال گیری هم داشتم دیروز…رفتم گروه که ببینم رتبه ها رو زدن یا نه، دیدم این ترم نفر پنجم گروه شدم…تب که داشتم، حوصله هم که نداشتم، حالمم حسابی رفته بود تو قوطی…اما این ترم حسابی درس میخونم و بازم میترکونم

-یه چیزی هم با الهام از پست شیوا مینویسم…هیچ جایی مثل خونه آدم نیست مخصوصا” که یه جای* دنج هم داشته باشی و توش کلی ی ی حال کنی برای خودت. کتاب بخونی و موزیک گوش کنی یا اصلا” همینطوری یه چرتی بزنی یا هر کار دیگه ای که دلت بخواد انجام بدی…تو خونمون من دو جا دارم که میتونم حسابی به دور از مزاحم توش راحت باشم…یکی اتاقم هست که اگر از صبح تا شب کار خاصی نداشته باشم، بیرون نمیام. اون یکی جای دیگه هم…اون یکی جای دیگه رو هم نمیتونم بگم کجاس!!!!

*بهش میگم غار. چون هم دنجه و هم میتونم توش راحت باشم.

+ نوشته شده در ;پنجشنبه بیست و نهم فروردین 1387ساعت;1:25 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در پنج‌شنبه, 17 آوریل 2008 ساعت 1:25 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

یک پاسخ به “Dogy Day”

  1. فرشاد (ترناس) گفته :

    یکشنبه 1 اردیبهشت1387 ساعت: 18:27

    منظورت توالت هستش دیگه؟!!!!