دو کلمه دوستت دارم

امروز که با هانیه رفته بودیم پیاده روی، سر راه یه سری هم به موبی دیک زدیم که هانیه برای ناهارشون غذا بگیره…یه خانمی که بعدا” معلوم شد خواهر صاحب رستورانه اونجا بود…خانمه از اون خانمهای دوست داشتنی و واقعا” واقعا” بازم واقعا” زیبا بود با اینکه الان سنی ازش گذشته بود…خودم رو خیلی کنترل کردم که نرم جلو و بهش نگم که “خانم شما خیلی زیبا هستین…یه جورایی دوستتون دارم”. اما رفتم و بهشون گفتم و اتفاقا” اولش تعجب کرده بود از این کار من…بعدش هم یه عکس از جوونیاش نشونم داد که واقعا” به تمام معنی زیبا بود.

الانم خیلی دلم می خواد اون جرات ظهر رو داشتم و به یه نفر دیگه میگفتم که “دوستت دارم”

اما گاهی همین دو کلمه ساده -که خیلی چیزارو تغییر میدن- هر چی که زور بزنی و خودت رو بکشی و به در و دیوار بزنی، از دهنت در نمیاد که نمیاد.

+ نوشته شده در ;دوشنبه بیست و ششم فروردین 1387ساعت;6:44 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در دوشنبه, 14 آوریل 2008 ساعت 6:44 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “دو کلمه دوستت دارم”

  1. شیوا گفته :

    سه شنبه 27 فروردین1387 ساعت: 1:48

    چقدر کارت عالی بوده……. زیبایی یه نفرو دیدی و جرئت کردی به خودش بگی…… حداقل باعث شدی واسه کل روزش روحیه بگیره……… تحسینت میکنم دوست خوبم…….. ولی در مورد اون یکی دوست داشتن…… اگه واقعا احساس میکنی دوسش داری تردید نکی……… هیچکس تو دنیا نیست که از احساس دوست داشته شدن بدش بیاد……… بوس

  2. کاوه گفته :

    سه شنبه 27 فروردین1387 ساعت: 3:57

    در پی تائید حرف شیوا خانم برای اون شخص خوشبختی!!! که شما دوسش داری، آرزوی سعادت بیشتر دارم

  3. شیوا گفته :

    پنجشنبه 29 فروردین1387 ساعت: 0:39

    کجایی عروس گلم…….. نکنه به خاطر بیماری سکوتت رفتی بستری شدی……..