|
روی موهام، وحشتناک حساسیت دارم…از موهای کوتاه هم اصلا” خوشم نمیاد…تا دبیرستان که همیشه مامانم موهای ماهارو کوتاه نگه می داشت، روزای دق من بود. مخصوصا” تابستونا که سیخ سیخ میرفت تو گردنم، یا میچسبید رو گردنم. از یه طرف گرما، از یه طرفم این موهای کوتاه دیوونم میکردن…فلسفه مامان اینه که تا قبل از دبیرستان چون هنوز بچه هستیم، زیر این مقنعه ها خوب نمی تونیم از موهامون مواظبت کنیم و در ضمن اینکه هر چی بیشتر کوتاهتر باشه، ریشه ها جون دارتر میشه وقتی بلند میشه…از دبیرستان تا حالا هم دیگه هیچوقت موهام رو کوتاه نکردم و همیشه بلنده.
امروز به مامانم گفتم که سر موهام رو یه ذره مرتب کنه…تاکید هم کردم که مامان!فقط ۵-۶ سانت کوتاه کنیا، نه بیشتر!….وقتی نشستم رو صندلی بلندی موهام تا کمرم بود، وقتی پاشدم بلندیش یه ذره پایین تر از سرشونه هام شد!!!!…پنداری که تاکید من رو به سر قیچیش هم حساب نکرده.
موهام و می خوام!…کی میتونه موهای من رو که الان تو سطل آشغالن -تا قبل از اینکه آشغالارو ببرم سر کوچه ـ بچسبونه رو سرم؟
|
+ نوشته شده در ;پنجشنبه پانزدهم فروردین 1387ساعت;9:53 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در پنجشنبه, 3 آوریل 2008 ساعت 9:53 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 5th, 2008 at 9:30 ب.ظ
شنبه 17 فروردین1387 ساعت: 21:30