کلیسا
اما یه جایی رفتیم که خیلی دوست دارمش.رفتیم کلیسا.همیشه میریم کلیسایی که توی کریم خان،نبش ویلا هست،کلیسای حضرت مریم.
متاسفانه از داخل کلیسا اجازه نمیدن هیچ عکسی گرفته بشه مگر اینکه اجازه نامه کتبی و رسمی داشته باشی.
.
این سه تا عکس رو از بیرون گرفتم.بالاخره به قول قدیمی ها ” کاچی بعضه هیچی” .
یکی دوماهی میشد که نرفته بودم.آخرین بار قبل از اینکه پام رو برای بار سوم گچ بگیرم رفتم.تو این مدت دلم پر میزد که برم اما نمیشد خب.امروز که رفتم حسابی ذوق کرده بودم.خدارو شکر خلوت هم بود.شلوغ که باشه نمیشه درست تمرکز کنم.
یه خانومه اومده بود که طفلکی همش گریه میکرد.نمیدونم چی شده بود براش،اما وقتی دیدم اونطوری داره گریه میکنه از عیسی خواستم که بهش کمک کنه.
وقتی رسیدم خونه از بس که صورتم یخ زده بود همش حس میکردم که بینی و لبم،خشک شده و داره میافته.سوز گدا کش که میگن واقعا” امروز میومد.بیچاره اونایی که سرپناه ندارن…خدایا بهشون رحم کن.
یک پاسخ به “کلیسا”
ژانویه 9th, 2008 at 2:06 ب.ظ
چهارشنبه 19 دی1386 ساعت: 14:6
سلام
از جلوی این کلیسا خیلی رد شدم. یه بار که درش باز بود دزکی یه دیدی هم داخلش انداختم.
در کل معتقدم اگه آدم واسه دیگران دعا کنه، خواست خودش زودتر برآورده میشه بدون اینکه حتی اون به زبون بیاره
شاد و موفق باشی