دودور دودور کردن

امروز که داشتم میرفتم دانشگاه ، ساعت ۵:۴۵ صبح بودش که تو مترو بودم که جلوم دوتا پسر جوون – شایدم بچه سال – نشسته بودن و پرچم تیم پرسپولیس دور گردنشون بودش. معلوم بودش که دارن میرن استادیوم.

توی کلاس هم میتونم بگم که امروز اصلا” درس نخوندیم که …همش حرف فوتبال بودش و از این چیزا. اریه طرف پسرا میگفتن و دخترا جواب میدادن، از طرفی هم استاده حمایتشون میکردش. منم که اصولا” تو این چیزا خنگ میزنم. تا امروز نمیدونستم که معنی داربی چیه. از یکی از دخترای همکلاسیم سوال کردم که اونم بدتراز من بودش. چون تا حالا انگار اسمش رو نشنیده بودش و دوبار اسمش رو ازم پرسید تا فهمیدش دارم چی میگم.. اما از یکی از پسرهای همکلاسیم که پرسیدم داربی چیه ، جوابم رو گرفتم.

بعد از دانشگاه باید میرفتم میدون انقلاب برای خرید کتاب و هم برای اینکه با یک دوست بریم برای خوردن آش شعله قلمکار.( دقیقا” تو میدون انقلاب بقل ایران فیلم یه زیرزمینه که فقط آش رشته و آش شعله قلمکار میفروشه…اسمش نیکوصفته….اگر تاحالا نرفتی یه بار حتما” برو). از میدون امام حسین که سوار اتوبوس شدم تا برم انقلاب، هر ۱۰متر، ۴ یا ۵ تا پلیس با یه مامور گارد ویژه ایستاده بودن. من خنگ اولش نفهمیدم برای چیه اما کم کم دوزاریم افتادش.

خیلی میترسیدم که یکی از این دو تیم ببیازه و اونوقت توی اون شلوغی های دیوونه بازیه طرفدارا بمونم تو میدون و نتونم حالا حالاها برسم خونه.اما خداروشکر که ختم به خیر شدش.۱-۱ مساوی کردن.

خداییش این همه دودور دودور کردن و این همه هیاهو برای چیه؟؟؟ اونا که عین بچه آدم بازیشون رو میکنن و میرن پس دیگه این کارا چیه؟؟؟ به قول مامانم میگه که یکی دیگه بازی میکنه و پول میگیره و حال میکنه ، شماهارو سنن که این همه خودتونو میکشین!!

+ نوشته شده در ;دوشنبه بیست و سوم مهر 1386ساعت;1:34 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در دوشنبه, 15 اکتبر 2007 ساعت 1:34 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.