جشن فارغ التحصیلی

همسایه پایینیمون داره نقاشی میکنه و چند روزه شدیدا بوی رنگ داره خفمون میکنه. از دیروز دماغم و گلوم کلا کیپ شده. گلاب به روتون اگر یکی جلوم ب…زه، از صداش متوجه میشم فقط.

دیشب نه با دماغم نه با دهنم میتونستم نفس بکشم. چند بار که نفسم بدجور گرفت فکر کردم الاناست که دیگه غزل خداحافظی رو بخونم کم کم و افقی بشم.

صدامم عین آقاها کلفت شده. هرکی زنگ میزنه و گوشی رو برمیدارم یه مکث میکنه و بعد شروع میکنه به حرف زدن.


امروز چهارشنبه ۱۸ آذر بود. تا اینجاش رو که همتون میدونین و چیز تازه ای رو کشف نکردم. اما یه اتفاقی قرار بود پیش بیاد.

                          یک عدد من

خیلی خوشحال بودم. ۲ سال بود که منتظر یه همچین روزی بودم. میدونم که مامانم تو دلش کلی خوشحال بود. از چشمش میشد فهمید اینو.

همش خدارو شکر میکردم که این توان رو بهم داده که بتونم یه ذره از زحماتای مامانم رو به خوبی جبران کنم.

کلاهه رو سرم نمیموند و همش میترسیدم بیافته از سرم. خیلی تنگ بود آخه. اما خدارو شکر سوتی نشد و همه چیز عالی بود.

وقتی سوگند میخوردیم یه ترس عجیبی افتاده بود تو دلم و یه مسئولیت عجیبی رو رو پشتم حس میکردم.

حالا باید همه تلاشم رو بذارم رو درسای کارشناسی و بازم ممتاز بشم، البته با کمک خدا.

پ.ن: دیوان خیام، Flash Memory 4G، و یه لوح تقدیر به شاگرد ممتازها دادن.

+ نوشته شده در ;چهارشنبه هجدهم آذر 1388ساعت;10:48 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 9 دسامبر 2009 ساعت 10:48 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع خاطرات یک دانشجوی ترم آخری, روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

16 پاسخ به “جشن فارغ التحصیلی”

  1. الهام - روح پرتابل گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 0:19

    تبریـــــــــــــک
    چه چهره دوست داشتنی ای داری
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    مررررسی
    میدونی چقدر ذوق مرگم کردی با این جمله آخرت؟

  2. Joker گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 0:19

    سلام خواهر… (از طرف تیم سه تـفنگدار!!!)

    مبارک باشه… لباس هم خیلی بهتون می‌آید… نمی‌دونم چرا شبیه خانم دکترا شدید…

    هدایایی خوبی دادن‌، دیوان خیام را با امضای خودتون یادگاری خریداریم…

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    مررررسی برادر
    دکتر؟ از بچگی از اینکه دکتر و مهندس بشم همیشه بدم می اومده
    اینو نمیدم اما یکی دیگه خواستین، رو چشم

  3. علیرضا(مردی از مترو) گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 0:53

    سلام

    خییییییییییییییییییییلی خوشحال شدم

    موفق باشی

    در ضمن در اولی فرصت ممکن شیرینی باید بدی و الا میگم مرحومه به زور ازت بگیره

    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    صدا قطع و وصل میشه

  4. Meci گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 1:38

    هی
    هی
    هورااااااااااااااا خواهر
    هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

  5. Meci گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 1:39

    من کجا بیا شیرینیمو تحویل بگیرم؟
    چی میخوای بهمون بدی؟نه شام خوب نیست من شبا شام نمیخورم ناهار بده
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    یه جا ثابت وایسا…صدا قطع و وصل میشه خواهر[آیکون دارم سوت میزنم و دورو برم رو نگاه میکنم]

  6. Meci گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 1:40

    تیم سه تفنگدار؟
    مرسی Joker خان

  7. Meci گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 1:47

    آخیییی کلاهشو
    شما کلا باعث افتخار ما و بلاگفایین
    داش پرهام بیا به زور ازش شیرینی بگیریم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    میدونم خواهر…میدونم
    کی؟ کجا؟

  8. !!! گفته :

    پنجشنبه 19 آذر1388 ساعت: 18:9

    تبريك ! هميشه موفق باشيد !
    اين ديوان خيام بسيار چيز خوبيست !
    ياد دوران جواني و فارق التحصيلي خودمان افتاديم ! جواني يادت بخير !
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ممنون
    منظورتون از جوونی حدودای سال 42 دیگه؟

  9. Shahab گفته :

    جمعه 20 آذر1388 ساعت: 1:55

    Please visit my site and tell me if it improved?
    BE ALWAYS HAPPY! VIVA PARIA!
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ?I visited it, but compared to what and when shoulad I review it?

  10. !!! گفته :

    جمعه 20 آذر1388 ساعت: 15:40

    سال 41 بود نه 42
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    حدس میزدم همین حدودا بوده باشه

  11. پریا گفته :

    جمعه 20 آذر1388 ساعت: 19:37

    مبارکه فارغ التحصیلی عزیزم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    ممنون عزیزم

  12. پرهام گفته :

    شنبه 21 آذر1388 ساعت: 10:41

    يكي گفت شيريني
    كجا بيام؟‌كي بيام؟
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :

    خواهر مسی جواب بده

  13. پرهام گفته :

    شنبه 21 آذر1388 ساعت: 10:42

    من كدومم تو سه تفنگدار؟
    خواهر مسي نگو كه رفتي تنها خوري منو نبردي

  14. پرهام گفته :

    شنبه 21 آذر1388 ساعت: 10:44

    هورااااااااااااااااا
    (خب شكلك شاد همينا رو داره ديگه)
    تبريك ميگم.
    ايشالله مدرك ليسانستون رو بگيريد و اينجا خبر بديد و ما شيريني بخوايم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    شماها بخوایین اما کیه که بده

  15. Ali گفته :

    شنبه 21 آذر1388 ساعت: 17:18

    تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک

  16. Meci گفته :

    یکشنبه 22 آذر1388 ساعت: 18:57

    داش پرهام تو پایه باش به محض اینکه آبجی پریا رو دیدم ازش میگیریم
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد!