Cho’s Manifesto
اما چیزی که برام جالب انگیز ناک تر از خود تئاتر بود اینه که اول تئاتر که بازیگرا -به انگلیسی- با خشرویی (!!!) از حضار می خوان تا گوشیاشونو خاموش کنن، این وسط یه سری فحش ها هم میدن که لابد پیش خودشون فکر میکنن مردم که متوجه نمیشن هر چی ما میگیم گوشیاتونو خاموش کنین، حالا این فحشرم کی می خواد بفهمه؟
افشین هاشمی هر باری که داشت حرف میزد دلم حسابی برای اون ردیف جلویی ها که رو زمین نشسته بودن میسوخت. بیچاره ها کلی آبیاری بارانی شدن…لهجه ها زیاد جالب نبود اما بهتر از همه اشکان خطیبی بود، مخصوصا با اون سیگار کشیدنش با پاهاش. بیچاره Cho که باید سیگار با اسانس بوپالر میکشید.
32 پاسخ به “Cho’s Manifesto”
ژانویه 18th, 2009 at 11:21 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 23:21
جدی؟… بالاخره شما هم رفتی؟
الان فقط آرام و مسی نرفتن.
داستانشو واسشون بنویس برن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
من میگم از این به بعد یه تور بذاریم همه با هم بریم. دور همی خوش میگذره. پیک نیکی و دیگ آش رشته و مایع کتلت هم میبریم با تخمه آفتابگردون. می خوریم پوستاشم تف میکنیم رو سر نفر جلوییا. کلی هم خوش میگذرهااااا
ژانویه 18th, 2009 at 11:33 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 23:33
پیشنهاده خوبیه. ولی فقط همین یه بار میتونیم بریم. صاحاب تئاتر کلمونو میکنه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
چرا؟ تازه از خداشونم باشه که یه همچین آدمای محترم و با کلاس و با فرهنگی میان کارشونو ببینن. واه واه واه!
ژانویه 18th, 2009 at 11:40 ب.ظ
یکشنبه 29 دی1387 ساعت: 23:40
منم آبیاری شدم اون جلوها
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
پس شما هم مستفیظ گشتیت حسابی
ژانویه 19th, 2009 at 12:03 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:3
بلههههههههههه.نمیای اونورا پیش ما؟!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
ای کلک! می خوایی آمار خودتو ببری بالا
ژانویه 19th, 2009 at 12:03 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:3
اگه خوبه منم برم ارامم با خودم میبرم
نمیشه بریم سینما؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سینما یا تئاترش فرقی نمیکنه مه اینه که با پیک نیکی و مواردی که گفتم بریم
ژانویه 19th, 2009 at 12:09 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:9
مسی قهر کردی با ما آیا؟؟!
ژانویه 19th, 2009 at 12:09 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:9
باشه ولی چایم ببریما هوا سرده میچسبه
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اصلا سماور زغالی میبریم
ژانویه 19th, 2009 at 12:13 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:13
بابا شما چرا انقدر وول میخورید. یه جا وایسید دیگه. یه دقیقه پیش مبینید یه دقیقه پیش ما حالا هم که به ما خبر ندادید اومدید اینجا
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
حسودی داره وقتی میبینی به من علاقه دارن
ژانویه 19th, 2009 at 12:17 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:17
اصولا روان میباشیم برادر اورمرزد
ارام کو؟ ببین مبین از گشنگی کشتی طفل معصومو
ژانویه 19th, 2009 at 12:18 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:18
فکر کنم آروم رفته هیئت بغلی. مثل اینکه اونجا شام میدن. بریم؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
هیئت بقلی یه چیزی گفت یه جاییمون سوخت. شام نمیدن
ژانویه 19th, 2009 at 12:26 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:26
مثل کش شلوار میمونید.هی در میرید اینور اونور.اه اه اه.انقدر بدم میااااااااااااد!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نخیر. شرکت پارس آنلاین به جای مدیر بلاگفا اومد کانکشن منو قطع کرد از بیخ
ژانویه 19th, 2009 at 12:33 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:33
کار خوبی کرد!
ژانویه 19th, 2009 at 12:43 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:43
سلام دوستان
من آماده ام وای وای من ( شعر گوگوشست )
ژانویه 19th, 2009 at 12:44 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:44
پریا جان من نفهمیدم این فیلم بود یا تاتر که نوشتی
خوب کردی حالا هر کدوم بود من که نفهمیدم ولی خوش باشی رفیق
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
تیارت بود.
ممنون، تو هم همینطور
ژانویه 19th, 2009 at 12:45 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:45
جون من فحش دادد به چه زبونی
حالا چه فحشی دادند
اوه اوه از اون فحش ها
بی تربیت بودن ها
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
کل تئاتر به انگلیسیه. فحش هاشم به انگلیسی بود. شادی فکر کردن تو این هیری ویری کسی متوجه نمیشه
ژانویه 19th, 2009 at 12:47 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:47
یه مشت آدم بیکار.پریا برو سر درست.بدو
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
دیگه الان کلاس تعطیله تا فردا صبح
ژانویه 19th, 2009 at 12:47 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:47
پریا شام هم بیرون خوردی
آقا این 2 تاخسیس (اوری – مبین ) شام ندادند به ما
ما هم هرجا رفتیم شام تموم شده بود
راستش یک سر رفته بودم وبلاگ دوستان
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
نه بابا تنها بودم. منم تنها باشم سوئ تقضیه هم داشته باشم چیزی نمی خورم
ژانویه 19th, 2009 at 12:49 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:49
پریا کل تاتر انگلیسی است
قربونت برم من باید 6 تا دیکشنری آنلاین ببرم بفهمم نهایت 2 جملش چی بوده
ژانویه 19th, 2009 at 12:50 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:50
نمیخواید بخوابید احیانا؟!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باید فکر کنم ببینم میشه یا نه؟!
ژانویه 19th, 2009 at 12:50 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:50
ای بابا پریا امان از تنهایی
کربلا گفتی کردی کبابم از تنهایی گفتی کردی جزغالم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
پس همدردیم با هم دیگه. ای ی ی ی وای ی ی ی چه مصیبتیه واقعا. هیشششکی جز تو منو درک نمیکنه
ژانویه 19th, 2009 at 12:52 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:52
مبین من خوابم نمیاد
مسی جان کوش
ببینم اگر زبان انگلیسی اش خوب است بابهاش بروم تیاتر
هرچند آقاهه اگر بخوام یکی برام ترجمه کند به علت سر و صدا ایجاد کردن فحش بد بهم می ده
چی کار کنم
بگم خودشون ترجمه کنند
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
به روی خودت نیار که متوجه نمیشی چون مطمئنم بازیگراشم نمیدونن چی دارن میگن
ژانویه 19th, 2009 at 12:53 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:53
میگم کاش تاتر هم مثل فیلم سینمایی زیرنویس فارسی داشت
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آرام یه سوال؟ احتمالا نیت به 50 نکردی؟؟؟
ژانویه 19th, 2009 at 12:55 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:55
من یک همکلاسی داشتم تیاتر کار می کرد فکر کن که چه ربطی به رشته ما داشت
استاد بهش می گفت بیا سر کلاس جلو همه کله ملق بزن و ژان گولر بازی دربیا قول میدم بهت 20 بدم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
جون من راست میگی؟
ژانویه 19th, 2009 at 12:55 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:55
من خودم دیکشنری سیارم.سه ساعت با مهتاب نصیرپور سر گوشی من بحث داشتیم!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
چی میگفتی مگه که متوجه نمیشد؟ یا اون چی میگفت که تو متوجه نمیشدی؟
ژانویه 19th, 2009 at 12:56 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:56
نه جون آرام میخوام برم
ولی قول که یکبار بالای 100بزنم کامنت
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خواهر حاجت روا بشی ایشلا
ژانویه 19th, 2009 at 12:57 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:57
مبین چقدر صدای مهتاب نصیرپور قشنگ و گیراست
خیلی خوشم میاد
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
منم صداشو دوست دارم. اما نه به زبون انگلیسی.
ژانویه 19th, 2009 at 12:57 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:57
بچه ها شب به خیر.ببخشید پریا جان مزاحم شدیم.امشب من خیلی حرف مفت زدم.بای
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خواهش میکنم. شب شما هم بخیر. مشرف کردید مارو تشریف آوردید
ژانویه 19th, 2009 at 12:58 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:58
میگم این آقا تیاتری کی بود جدیدا فوت کرد
آهان آقالو
اینقدر دلم سوخت
خیلی بازی هاش رو دوست داشتم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آره. امشب گلاب آدینه نشسته بود کنار من. تا آقالو رو نشون میداد های های های گریه میکرد. گریه میکردااااااا
ژانویه 19th, 2009 at 12:59 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 0:59
شب بخیر داداش مبین
یادت باشه شام ندادی
ژانویه 19th, 2009 at 1:00 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 1:0
گلاب آدینه هم فوق العاده است
کلا من تیاتر دوست دارم
نمی دونم چرا یاد فضای داستان های روسی می افتم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
از تئاتر یا گلاب آدینه؟
ژانویه 19th, 2009 at 1:04 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 1:4
از تاتر خوشم میاد
میگم از بازی گلاب آدینه هم خوشم میاد
البته الان که چند سال است چیزی ازش ندیدم
ژانویه 19th, 2009 at 1:05 ق.ظ
دوشنبه 30 دی1387 ساعت: 1:5
راستش بازیگرای جوون تاتر رو زیاد نمیشناسم
قدیمی ها رو بیشتر می شناسم
ولی فضای تاتر شهر منو یاد داستان ها می اندازد