حالا روزنامه نگاران می توانند آسوده بمیرند چرا که…
وداع اهالي مطبوعات با مهران قاسمي |
گروه سياسي؛ پنجشنبه يي که گذشت برخلاف روال هميشگي مطبوعات ساختمان يک روزنامه باز بود تا مبداء تشييع پيکر مهران قاسمي دبير سرويس بين الملل اعتمادملي شود.مهدي کروبي، رسول منتجب نيا دبيرکل حزب و قائم مقام حزب اعتماد ملي، احمد مسجدجامعي وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات به همراه تني چند از فعالان سياسي ديگر و تعداد زيادي از اهالي رسانه آمده بودند تا با يکي از بهترين فعالان مطبوعاتي کشور وداع کنند. مهران قاسمي روز سه شنبه به دنبال حمله قلبي در سي سالگي درگذشت. مرگ او همچون شوکي بر پيکر مطبوعات ايران بود. هر چند که رفتنش هم مانند بودنش سرشار از خير شد. پنجشنبه يي که گذشت هيچ فراخوان و بيانيه سياسي يا صنفي نمي توانست اين گونه اصحاب رسانه، خبرنگاران و روزنامه نگاران را گردهم آورد. اما قاسمي با رفتن ناباورانه اش اين کار را کرد. جداي از اين، جامعه مطبوعاتي اگرچه يکي از بهترين هايش را از دست داد اما توانست در سرزمين خفتگان و مهاجران، قطعه يي را به اعضايش واگذارد. آخر مهران قاسمي اولين مطبوعاتي است که در قطعه نام آوران، همراهانش را وداع گفت و بعد از اين واقعه، قطعه يي به اصحاب رسانه تعلق گرفت. حالا روزنامه نگاران مي توانند آسوده بميرند چرا که مي دانند لااقل در بهشت زهرا جايي هست که متعلق به آنان باشد. |
روزنامه اعتماد شنبه مورخ ۲۲ دی ماه ۱۳۸۶ …اینم لینکش
…هر چند که رفتنش هم مانند بودنش سرشار از خير شد…
یا این یکی
…حالا روزنامه نگاران مي توانند آسوده بميرند چرا که مي دانند لااقل در بهشت زهرا جايي هست که متعلق به آنان باشد.
با خوندن این دوخطی که جدا کردم و گذاشتم،یه جورایی لجم میگیره از این پیامی که نوشته شده.وقتی برای یکی از دوستام که خودش دستی بر آتش داره اینو خوندن گفت که این خط آخر یعنی:”تا حالا که جایی نداشتیم نه تو این دنیا و نه تو اون دنیا اما حالا از این به بعد لااقل یه جایی داریم.”(نقل به مضمون)
اما بنظر من این یعنی اینکه حالا برین بمیرین…آسوده بخوابین که یه عده ای بیدارن.بنظر من خیلی لج دراره کسی که همکارته اینطوری پیام بنویسه برات در زمانی که نیستی.
یک پاسخ به “حالا روزنامه نگاران می توانند آسوده بمیرند چرا که…”
ژانویه 13th, 2008 at 10:13 ب.ظ
یکشنبه 23 دی1386 ساعت: 22:13
خب راستش من نمیشناختمش. اما خدا بیامرزتش. تو روزنامه ای کار میکرد که حالا به هر دلیلی، هر از چندگاهی یه سوزنی به این دولت میزنه و مثل کیهان 24 ساعته مشغول مدح و ثناش نیست.
اون بنده خدا حتما اونقدر از دست این دولت حرص خورده که تو سی سالگی سکته کرده. خدا آخر عاقبت هممونو به خیر کنه