 |
دیروز همه ماها با تجهیزات کامل -که شامل دوربین عکاسی بود- قشون کشی کردیم به مطب دکتر زنان خواهرم که وقتی دکتر سونوگرافی میکنه هم خودمون بصورت Live همه چیز رو مشاهده کنیم و هم اینکه برای آیندگان فیلم بگیریم… اما دکتر که دقیقا هدفی بجز ضایع کردن ماها نداشت، زد وسط حالمونو و گفت هر بار که سونوگرافی نمیکنم، هم برای بچه -که خواهر زاده من باشه- و هم برای مادر بچه -که خواهر من باشه- اشعه زیاد ضرر داره… این شد که دست از پا درازتر روانه شدیم به سوی منزل …اما اعتماد بنفسمون رو حفظ کردیم و اصلا به روی خودمون نیاوردیم که ضایع شدیم
حالا فلسفه این دوربین بردنمون چی بود؟!…دو دفعه قبل که شوهر خواهرم با موبایلش فیلم گرفته بود. وقتی تو کامپیوتر میدیدیم، با اینکه دوربین موبایلش ۵ مگاپیکسله، اما کیفیتش مثل دوربین دیجیتال نبود… این شد که به پیشنهاد من -که خاله بچه باشم – قرار شد هر دفعه دوربین دیجیتال منو ببریم.
|
+ نوشته شده در ;سه شنبه سوم دی 1387ساعت;0:0 قبل از ظهر; توسط;papary; |;
نوشته شده توسط papary
در 23 دسامبر 2008 مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا
لینک ثابت
|
يلداست و دوباره سگ لرزه زدنا و نوك انگشتاي دستم منجمد شدن و دماقم از سرما افتادن شروع شد…دوباره بازم هندونه خوري و آجيل خوري و انار خوري و از همه مهمتر فال حافظ گرفتن و بستني خوري شروع شد…اين آخري رو خودم اختراع كردم و دليلمم اينه اگر شب يلدا بستني بخوري تا آخر سال ديگه سرما بهت نفوذ نميكنه و ضد يخ ميشي …خدايي استدلال رو حال كردي!!!
امشبم تلپ شديم خونه خواهرم…بگي نگي هم يه ذره ناخوشه اما چه كنيم كه چتر بودنم عالمي داره واقع ا…سال ديگه خواهر زادم اين موقع حدوداي ۳ يا ۴ ماهشه…الهي قربونش برم
|
+ نوشته شده در ;شنبه سی ام آذر 1387ساعت;8:52 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
نوشته شده توسط papary
در 20 دسامبر 2008 مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا
لینک ثابت
|
– امروز کنکور آزاد کاردانی به کارشناسی داشتم…نمیدونم قبول میشم یا نه؟ چون اصلا چیزی نخونده بودم و هر چی جواب میدادم فقط درسایی بود که تو این ۴ ترم خوندم و بس…سوالا هم که خیلی سخت بود خدایی. فقط زبان و حسابرسی رو عالی زدم و بقیه زیاد تعریفی نداره … مامانم میگه نصف بیشتر کنکور فقط شانسیه…خدا کنه قبول بشم، چون در این صورت دیگه یک میلیون و خورده ای پول کلاس کنکور از جلوم برداشته میشه… …
-یه چند روزیه که نمی تونم وارد بلاگفا بشم و همش Error میده. الانم با پ.ر.و.ک.س.ی اومدم…کس دیگه ای هم این مشکل رو داره؟؟؟
|
+ نوشته شده در ;جمعه بیست و نهم آذر 1387ساعت;11:55 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
نوشته شده توسط papary
در 19 دسامبر 2008 مربوط به موضوع روز نوشت هام, روز نوشت های دانشگاهیم, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا
لینک ثابت
|
این روزا رابطم با بعضی از آدمایی که قبلا باهاشون بودم خیلی تغییرا کرده…یعنی یه جورایی خودم خواستم که این طور بشه…تا قبل از این دو به شک بودم که منو فقط برای رفع نیازشون می خوان یا موقعی هم که من بهشون نیاز دارم هستن یا میپیچونن آدمو؟!
اولش که متوجه شدم تا حالا خیلی خر بودم که اجازه میدادم ازم کولی بگیرن، خیلی لجم در اومد . اما الان خوشحالم که این تصمیم کبرا گونه رو گرفتم و اجازه نمیدم دیگه کسی ازم کولی بگیره.
خدا جونم رو شکر میکنم که اینطوری بهم نشون میده هر چیزیو نمیذاره بهای بیشتری بابتش بدم .
|
+ نوشته شده در ;جمعه بیست و دوم آذر 1387ساعت;11:23 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
نوشته شده توسط papary
در 12 دسامبر 2008 مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا
لینک ثابت
|
یه چند روزه گلاب به روتون اخلاقم خیلی گوه شده …نمیدونم دقیقا تقصیر خودمه یا آدمای اطرافم؟!…آخه اونایی رو که حوصلشونو ندارم دور و اطرافم هستن و اونایی رو که حوصلشونو دارم نیستن .
از طرفی هم اونایی که دور و اطرافم هستن همش دارن رو اعصابم راه میرن و هی کرم میریزن بهم. همین کرم ریختنا هستش که اخلاقمو گوه کرده…بازم واقعا نمیدونم که دقیقا تقصیر اخلاق گوهمه که گوه شدم یا اون آدما؟!
|
+ نوشته شده در ;یکشنبه هفدهم آذر 1387ساعت;10:18 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
نوشته شده توسط papary
در 7 دسامبر 2008 مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا
لینک ثابت
|