|
این روزا رابطم با بعضی از آدمایی که قبلا باهاشون بودم خیلی تغییرا کرده…یعنی یه جورایی خودم خواستم که این طور بشه…تا قبل از این دو به شک بودم که منو فقط برای رفع نیازشون می خوان یا موقعی هم که من بهشون نیاز دارم هستن یا میپیچونن آدمو؟!
اولش که متوجه شدم تا حالا خیلی خر بودم که اجازه میدادم ازم کولی بگیرن، خیلی لجم در اومد. اما الان خوشحالم که این تصمیم کبرا گونه رو گرفتم و اجازه نمیدم دیگه کسی ازم کولی بگیره.
خدا جونم رو شکر میکنم که اینطوری بهم نشون میده هر چیزیو نمیذاره بهای بیشتری بابتش بدم.
|
+ نوشته شده در ;جمعه بیست و دوم آذر 1387ساعت;11:23 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در جمعه, 12 دسامبر 2008 ساعت 11:23 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
دسامبر 12th, 2008 at 11:35 ب.ظ
جمعه 22 آذر1387 ساعت: 23:35
salam
webe ghashangi dari(che jomleye tekrari’i)
albate man postaye in safato khoondam
rastesh avvalisho ke khoondam didam tarze fekret kheyli shabihe mane(midoonam hala too delet migi tarze fekre to shabihe mane bache poroo)
behar hal khosham oomad manteghi hastio mesle esfahania fek nemikoni
bazam miam age ejaze bedin rasti be khaharetoonam tabrik begin nemidoonam chera man khosh hal shodam
bye
دسامبر 14th, 2008 at 5:39 ب.ظ
یکشنبه 24 آذر1387 ساعت: 17:39
عجب خل و چلی هستی تو!!!!!!!!!!!
این اراجیف چیه اخه مینویسی؟
دسامبر 14th, 2008 at 8:23 ب.ظ
یکشنبه 24 آذر1387 ساعت: 20:23
و زندگی آنقدر کوچک شد
تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم.
دسامبر 17th, 2008 at 1:36 ب.ظ
چهارشنبه 27 آذر1387 ساعت: 13:36
سلام عزیزم…. خوبی… ببخشید که چند وقته نتونستم بهت سر بزنم…. خیلی مشغولم… دلم واست تنگ شده بود…. راستی بهت تبریک میگم خاله خانوم…. چقدر خوبه که ادم خاله بشه… منکه هیچوقت نمیتونم همچین حسی داشته باشم… بهت حسودیم شد…. موفق باشی عزیزم… بووووووووووس
دسامبر 19th, 2008 at 1:18 ب.ظ
جمعه 29 آذر1387 ساعت: 13:18