یه حس خوب

نمیدونم کار درستی کردم یا نه، اما اینش برام مهمه که از کاری که انجام دادم حس پشیمونی یا کلا” حس بدی بهم دست نداده و خوشحالم.

آخرین باری که با هم حرف زدیم بعد از تصادفمون، پارسال شهریور بود…اما حس میکنم که اولش انگار جا خورد!

اصلا” ول کن این حرفارو، مهم اینه که از کاری که کردی حس پشیمونی یا هر حس بد دیگه ای نداری..بقیش رو هم بسپر به دست خدا……(اینارو پریایی درونیم بهم میگه)

+ نوشته شده در ;یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت 1387ساعت;0:6 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در یکشنبه, 11 می 2008 ساعت 12:06 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

2 پاسخ به “یه حس خوب”

  1. نسیم شمال گفته :

    یکشنبه 22 اردیبهشت1387 ساعت: 9:19

    پریا جان… پریای درونت درست می گه … بسپارش به خدا … خودش می دونه چی کار کنه

  2. شیوا گفته :

    یکشنبه 22 اردیبهشت1387 ساعت: 15:37

    میگم جدا ممنونم که اینهمه راجع بهش توضیح دادی…… من دقیقا منظورتو متوجه شدم…… در هر صورت اگه پشیمون نیستی ادامه بده………..