سکته

وای…دارم سکته میکنم!!!

الان اومدم تو مسنجرم و یه چیزی دیدم که دارم شاخ در میارم بعد از ۴ ماه.جرات نمیکینم خودم رو تو آینه نگاه کنم چون میدونم با دیدن این شاخایی که درآوردم شدم شکل سمندون.

یعنی امکان داره؟ وای خدای من،جون من خودت درستش کن.

شیما گفته بودا! دمت داغ دختر…واقعا” ایول بهت. خدا جونم من از تو خواستم ها! باشه؟!

+ نوشته شده در ;چهارشنبه دهم بهمن 1386ساعت;6:9 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 30 ژانویه 2008 ساعت 6:09 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

یک پاسخ به “سکته”

  1. آخرین پدرخوانده گفته :

    پنجشنبه 11 بهمن1386 ساعت: 12:25

    ما که چیزی دستگیرمون نشد اما امیدواریم به هر آنچه از خدا خواستید برسید!!!