محبت
بعضیا محبتشون مثه یه آهنگ یا نسیم ملایمه، اصلا دوست نداری قطع بشه!
بعضیا محبتشون مثه بارونه، یه موقع هست و یه موقع نیست. وقتی هست اصلا نمی خوایی تموم بشه و دوست داری هی بری زیرش وایسی خیس شی. وقتی هم نیست همش تو حسرتشی!
بعضیا محبتشون مثه برفه، اولش خوبه و آدم خوشش میاد. هی میره روش راه میره تا جای پاهاش بمونه رو برفا. اما بعد که یخ میزنه اگر بخوایی بازم روش راه بری با {…}! زمین می خوری!
بعضیا محبتشون مثه زنجیره، خفت میکنه! اینا با محبتشون طرف رو Overdose میکنن!
بعضیا محبتشون مثه سوهانه، همچین میره رو اعصابت و دیوونت میکنه.
پ.ن: امروز سر کلاس صنعتی 2 که بودم اصلا گوش نمیدادم استاده چی میگه و مثلا باید حواسم باشه پای تخته چی مینویسن بچه ها، بجاش اینارو نوشتم برای خودم.
سکوتم پر از شلوغیه اینروزها!
بعدا اضافه شد: آخه یکی نیست به من بگه تو که جنبه “آشپزباشی” دیدن نداری، غلط میکنی ببینی!
سریالش رو خیلی دوست دارم، اما …
19 پاسخ به “محبت”
دو کلوم حرف حساب
تو این وبلاگ از هر چی که فکر کنی مینویسم. حوصله اینو ندارم که برای هر موضوعی یه وبلاگ باز کنم.
وبلاگم هم بازدید کننده زیادی نداره( اینو میتونی از آمار سایت ببینی خودت)..حالا چه اصراریه که هوارتا بازدید کننده داشته باشم؟همین چنتایی هم که میان خیلی هم خوبه.اگر خوشت اومد و حال و حسش رو داشتی بازم سر بزن.In this weblog I write about whatever you may imagine. I don't have the patience to open a weblog for every subject. Also, my weblog does not have a lot of visitors (you can see this for yourself from the site statistics) and what do I need with a bunch of visitors? Those few who do come are really good. If you enjoyed it and you feel like it, come back again.
می 10th, 2010 at 9:19 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 21:19
قشنگ بود
مخصوصا محبت بارونیش …
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
خودمم خیلی دوست دارمش
می 10th, 2010 at 9:20 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 21:20
قربون اون سکوتت
چشات پر بود پریا
امروز هیچ شبیه پریا نبودی
حتی برعکس روی الاکلنگ نشستنت هم غم داشت
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
قدات شم مای favourite
متاسفانه آره!
اما سعی میکنم زود همون قبلیه بشم
می 10th, 2010 at 9:43 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 21:43
چی بگم پریا جون چی بگم….
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
…
می 10th, 2010 at 10:26 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 22:26
بعضی ها هم محبتشون مثه خوابیدن زیر پتو تو هوای سرده!
خیلی لذت بخشه ولی می دونی بالاخره باید ترکش کنی!
بعضی ها محبتشون مثل آدامس شیکٍ!بعد یه مدتی بی مزه میشه!
عزیزم ایشالا محبتی رو تجربه کنی که مثل خورشید باشه یا خودش باشه یا اثرش!
پریا جون دوستات باهاتن!تموم میشه بالاخره این سختیا!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
اینا دیگه به ذهنم نرسیده بود… مرسی گفتی
آره واقعا خداروشکر میکنم که دوستای خوبی دارم. هم خدارو دارم، هم مامانم و هم دوستای خوبم رو.
ممنون
می 10th, 2010 at 11:21 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 23:21
پپری جونم غمت و نبینم هرگز
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
مرسی آبجی!
می 10th, 2010 at 11:21 ب.ظ
دوشنبه 20 اردیبهشت1389 ساعت: 23:21
ما هم فهمیدیم ها!!!
به رومون نیاوردیم
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
یا بسم الله!
شما چیو فهمیدین؟؟
می 11th, 2010 at 12:13 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 0:13
ما اینیم دیگه
کشفیات به این میگن
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
حالا چی چی کبش! کردین؟
بابا شما تیزین! اصلا خود تیزی هستین
می 11th, 2010 at 12:13 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 0:13
گفته های قشنگی بود…. می ارزه گاهی جا درس خوندن واسه دل گفت…
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
آره…امروز که واقعا ارزشش رو داشت
می 11th, 2010 at 9:13 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 9:13
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : از کجا معلومه که همونجور که تعداد شما داره زیاد تر میشه تعداد ما هم زیادتر تر نشه !!!
می 11th, 2010 at 9:17 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 9:17
از یک عدد فروند امردادی به بقیه مارکهای تجاری نه ببخشید به بقیه متولدین ماهها :
اصولتن !!! این امردادیها درسته میرن توی لاک خودشون ولی ماها میدونیم بعدش یهویی در یه غروب دل انگیز !!! آقا یا خانوم شیره از محل خوابش خرناس کنان بیرون میاد و میگه : خب الان کیو بخورم ؟؟؟
در هر صورت ما گفتیم !!! اصولتن بازهم خودتون میدونید !!!
خانوم پریا بگو نه !!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
صحنه سازی رو درست بگین پس:
در یک غروب نه چندان دل انگیز در حالی که یک کپه خار از اون دوردست ها داره در باد معلق میچرخه و در امتداد افق حرکت میکنه….
می 11th, 2010 at 11:40 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 11:40
بیشینید بینیم جمیعا یا ایها المردادیون!!!!!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
باز تو این پرچمت رو درآوردی؟
بابا مگه آتش بس رو رعایت نمیکنی؟
مسیحا کجایی تو پس؟
می 11th, 2010 at 11:42 ق.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 11:42
من دیروز یه چیزی در مورد مردادی ها (البته آقایون مردادی) خدمت آقای مسیح عرض کردم که صدهزار درصد بهش ایمان دارم
نیاز بود بگید برای شما هم تکرار کنم!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
بگو لطفا!
می 11th, 2010 at 1:32 ب.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 13:32
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : خب اگه بخوای همین جوری همین جوری حساب کنی از نظر ماه میلادی همه ماها یه نوع ناخالصی به حساب میایم خب !!!
می 11th, 2010 at 1:32 ب.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 13:32
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : و اینجاست که برای این صحنه سازی بییییب باید بگم بیشین بینیم باااا
می 11th, 2010 at 6:13 ب.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 18:13
اومدم جريان ديروزو به قلم تو بخونم نبود
خيلي دوست دارم بنويسي
پس بنويس
بهت هم گفتم ديروز پرياي هميشه نبودي
گفتي نه!!!
بازم جايزه ميخواي؟
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
رو مود نیستم که بخوام بنویسم. اما تلاشم رو میکنم حتما
جایزه؟! جایزه در مقابل کاری هست که آدم انجام میده، نه اینکه بخوان آدم رو به قبلش برگردونن. اینطوری لوس میشه
می 11th, 2010 at 10:28 ب.ظ
سه شنبه 21 اردیبهشت1389 ساعت: 22:28
خوشبختی در همین نزدیكی است در یك رابطه گرم و صمیمی دوستانه یا در یك محیط گرم خانوادگی خوشبختی را باید با دست های پرتوان خود ایجاد كرد واز آن لذت برد.
می 12th, 2010 at 4:19 ق.ظ
چهارشنبه 22 اردیبهشت1389 ساعت: 4:19
سلام به پریا خانوم پپری مردادیه کپسول داره این هواااا!
چقدر انواع محبت داریم ها!
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
سلام به میس مارپل کاشف و ناز
اوووف! کجاشو دیدی حالا؟
می 12th, 2010 at 7:31 ق.ظ
چهارشنبه 22 اردیبهشت1389 ساعت: 7:31
_______________
پريا پاسخ ميدهد :
می 12th, 2010 at 9:10 ق.ظ
چهارشنبه 22 اردیبهشت1389 ساعت: 9:10
در جواب کامنتتون »
احسان عیوضی مینویسد : بین از این نظر که من دارم شیر شبیه سازی میکنم اون وقت شما برداشتی نوشتی نمیدونم چی چی !!! کپه خار !!! بشین بینیم با !!!