روز اول بهار و اولین بارون بهار
خواب تا ساعت ۱۰…دو ساعت پای تلفن بودم که زنگ بزنم برای تبریک سال نو…کتاب خوندم…رفتن به سینما فیلم ۲۰…ناهار و شام. کلا تو خونمون غیر از صبحانه فقط یه بار غذا می خوریم. یا شام یا ناهار. همیشه حدودای ۵ عصر عین عقد و عروسی که یکی میگیرن، جفتش رو با هم میخوریم. دیگه چی بشه که مثه امروز بیافته این موقع شب…بعدشم کتاب و جیش بوس مسواک لالا!
اولین بارون بهاری هم اومد. وای که میمیرم برای این بارون!
2 پاسخ به “روز اول بهار و اولین بارون بهار”
مارس 22nd, 2009 at 9:28 ب.ظ
یکشنبه 2 فروردین1388 ساعت: 21:28
سلام. شاید یه روز معمولی بوده باشه. ولی به نظر من روز خیلی خوبی داشتی 🙂
مارس 27th, 2009 at 9:46 ق.ظ
جمعه 7 فروردین1388 ساعت: 9:46
بارون