|
سیزده بدر رو هم تو خونه موندیم…نه بیرون رفتیم نه چیزی. البته خوشحالم.از این حرکت که مردم با یه گاز پیکنیکی و یه دیگ آش رشته و یه کاسه مایع کتلت راه میافتن بیرون و تا یه کفه دست چمن پیدا میکنن و شصتاد نفر میریزن روش و شروع میکنن به تخمه شکستن و پوستاشو پوف میکنن و ورق بازی کردن و …اصلا” خوشم نمیاد.
نهم که داشتیم برمیگشتیم همونجا دم خونه سبزمون رو هم گره زدیم و انداختیم تو رود کارون…نمیدونم سیزده به در بود یا نهم بدر؟!…اگه تا تهران میاوردیمش خشک میشد…منم که هی گره زدم، گره زدم. هر سال فقط گره میزنیم که بگیم ما هم سیزدمون رو بدر کردیم. اما کو نتیجه؟!…پارسال که شاخه درخت هم گره زدم!
از فردا هم که درس و مخشام(!) شروع میشه!!!
|
+ نوشته شده در ;سه شنبه سیزدهم فروردین 1387ساعت;8:43 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در سهشنبه, 1 آوریل 2008 ساعت 8:43 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 2nd, 2008 at 12:05 ق.ظ
چهارشنبه 14 فروردین1387 ساعت: 0:5
سلام
ای بابا حداقل میرفتی یه قدمی تو پارکا میزدی تا سیزده ات به در شه. همین کارارو میکنی که با درخت گره زدنم نتیجه نمیگیری دیگه
پاشو برو به مشخات برس. ما تا 17 تعطیلیم دلت بسوزه
آوریل 2nd, 2008 at 10:46 ق.ظ
چهارشنبه 14 فروردین1387 ساعت: 10:46
mamnun ke juyaye ahval budi
آوریل 2nd, 2008 at 10:49 ق.ظ
چهارشنبه 14 فروردین1387 ساعت: 10:49
rasty kavehhhhhhhh jan,
mash kh,,,ba khe hast ,,ya ba ghafffff