خیلی زور داره برام
پارسال ۲۴ اسفند بود که تو مترو حلم دادن و پام اینطوری شد…هنوزم که هنوزه بعد از یکسال پام خوب نشده و هنوز مشکل داره…فکرشو که میکنم خیلی لجم میگیره…به خاطر وحشی بازی یه عده زن (!!)معلوم الحال که بلد نیستن سوار قطار بشن، من بیچاره باید اینطوری بشم…حتی اگر ۱٪ هم خودم تو این ماجرا تقصیری داشتم دلم زیاد نمی سوخت و لجم نمیگرفت،اما وقتی خودم تقصیری نداشتم و این بلا سرم اومده خیلی برام زور داره…دلم می خواد اون کسی رو که اینطوریم کرد پیداش کنم و یه دونه لگد بزنم تو ساق پای راستش تا شاید فقط یه ذره از دردی رو که من تو این یکسال کشیدم بفهمه…
دلم می خواد بهش بگم اگر فقط ۲ ثانیه،۲ ثانیه دیرتر پیاده میشدی و حلم نمیدادی، من الان کاملا” سالم بودم…الان مثل همه آدم های دیگه میتونستم به راحتی بدوم، به راحتی کلی پیاده روی کنم. نه اینکه تا یه ذره راه میرم پام شروع کنه به درد و ورم…میتونستم به راحتی پام رو جمع کنم یا حتی میتونستم به راحتی بخوابم و لازم نباشه هر ثانیه تو خواب حواسم به پام باشه که ناجور نذارمش که مبادا فردا صبح بازم لنگ بزنم وقتی راه میرم…میتونستم الان کلاس ورزشم رو به خوبی ادامه میدادم. نه اینکه همش تو خونه باشم و حسرت و ورجه وورجه کردن رو بخورم.
درسته که اگر دیرتر پام رو در میاوردم و قطار حرکت میکرد، ممکن بود الان همین پا رو هم نداشتم! بازم خداروشکر میکنم که تا اون شدت بد نیست، اما زور داره برام.
چند روز پیشا با دوستم داشتیم از دانشگاه می اومدیم که اصرار کرد بریم تو واگن خانم ها سوار بشیم…تو این یکساله فقط دوبار تو واگن خانم ها رفتم…ازشون میترسم دیگه…میترسم که بازم حلم بدن و یه بلای دیگه سرم بیارن…تا وقتی که دوستم باهام بود حالم خوب بود و زیاد ترس نداشتم، اما همین که میدون حر پیاده شد دست و پام شروع به لرزیدن کرد…موقع پیاده شدن هم انگار قلبم تو جیبم بود،بس که تند تند میزد.
خیلی برام زور داره که بیخود و بیجهت اینطوری بشم…لجم گرفته فقط
5 پاسخ به “خیلی زور داره برام”
مارس 14th, 2008 at 3:06 ب.ظ
جمعه 24 اسفند1386 ساعت: 15:6
یه عالمه واست کامنت گذاشتم ولی همش پرید……. خلاصه ش این بود که امیدوارم با یه کم استراحت و رعایت پات خوب شه…… ایمیلتم خوندم……. ولی هنوز فرصت نکردم جواب بدم…… امیدوارم حداقل باعث بشه از دست این چرا راحت شی…… بوسسسسسسس
مارس 14th, 2008 at 9:21 ب.ظ
جمعه 24 اسفند1386 ساعت: 21:21
مارس 14th, 2008 at 11:34 ب.ظ
جمعه 24 اسفند1386 ساعت: 23:34
سلام خوبي؟
منم يه جورايي شبيه توام……..خوب منم الان يه ساله كه درد كشيدنم بيشتر شده
البته منم مقصر بودم اما 50 درصد تقصير من بود
حالا اكشال نداره خوب ميشي
ولي اگه خوب نشدي پاتو بكن جاش يه چوب بذار مثه دزداي دريايي اينجوري باحال تر ميشي
مارس 15th, 2008 at 1:38 ق.ظ
شنبه 25 اسفند1386 ساعت: 1:38
آقای محمد:
بار دومی که پام رو گچ گرفتم، امرداد ماه بود. یکی از دوستانمون همین حرف رو به من زد. با اینکه آقایی حدود 60 ساله بود و همیشه میکه من رو مثل دخترش دوست داره جواب خیلی بدی بهش دادم…حرفش خیلی بهم بر خورد. مثل حرف الان شما…خداروشکر کن که نمیشناسمت. وگرنه جواب خیلی بدی بهت میدادم
مارس 15th, 2008 at 1:40 ق.ظ
شنبه 25 اسفند1386 ساعت: 1:40
مرسی شیوا جونم.منم امیدوارم که زود پام خوب بشه…اما در مورد ایمیله: اول از خدا می خوام که اون چیزی که خیر هستش رو بهم نشون بده و بعد اینکه جواب چرام رو بگیرم…دیوونه شدم این مدت به خدا بس که هی فکر کردم