اون روی سگم

اگر بگم بس که شانسم توپه و می باید اسمم شمسی باشه اونوقت این مامان من میگه چرا…خب مامانم من نمونش امروز دیگه،چرا نداره!

انقدر از دست حرفای یه آدم دیوونه،خودم دارم دیوونه تر میشم که حد نداره.به خدا از معده درد دارم میترکم.اگه همه رو آب ببره،من و چراغ نفتی میگیره.

اوا! خجالتم خوب چیزیه والا به خدا…راست میگن حیارو خورده،دیگ به دیگ میگه روت سیاه…به جون خودم اگر چاره داشتم اونموقع میزدم زیر گوشش بس که پرروو

یکی نیست بگه آخه تو چه فکری کردی که اینو به من گفتی؟خداییش خیلی مراعاتتو کردم که اون روی سگم رو نذاشتم بیاد بالا.هی من میخندم به روی خودم نمیارم اما انگار که نه انگار.

خوبه خودش هم دیده وقتی من سگ بشم چطوری میشم ها…دیگه هیچی حالیم نیست،اونوقت بازم میگه…!! خدایی که خیلی رو داره.حالا فردا رو عشقست وقتی حالش میره تو قوطی.بیصبرانه منتظر فردام که ببینم میخواد به مامانم چی بگه!

پرروو پرروو به من میگه:عکس العمل شمارو نمیشه پیش بینی کرد! آدم غیرقابل پیش بینی هستی! آدم میترسه با شما حرف میزنه! …انگار من لولو خور خورم که بترسه.

 خوبه حالا اینطوری منو دیده و به فول خودش میترسه که با من حرف بزنه و این همه چرت و پرت به من گفت…انقدر خودم رو نگه داشتم که اونموقع چیزی نگم بهش شدم بودم مثه لبو قرمز.

واه واه ! آدم قناص،با اون بوی بد دهنش که داشتم خفه میشدم رسما”…بنظرم اگر دیرتر رسیده بودم از شدت بوی دهنش،فکر کنم دچار گاز گرفتگی میشدم و همونجا جان به جان تسلیم میشد( یا نمیدونم یه جمله هایی توی این مایه ها)…انقدر که از ظهر حرص خورم و هی حرص خوردم معدم داره میترکه والا.

راستی؟! امتحان ریاضیم رو هم عالی دادم.اونطور که من خونده بودم از دوماه پیش بایدم عالی میدادم.انقده خوشالم که حد نداره.شکرت خدا جونیم کمکم کردی همه رو تا حالا خوب دادم.این دوتای باقی مونده رو هم عالی بدم،بازم با کمک تو این ترم رتبه اول رو میگیرم….مرسی خدا جونیم

+ نوشته شده در ;سه شنبه شانزدهم بهمن 1386ساعت;2:12 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در سه‌شنبه, 5 فوریه 2008 ساعت 2:12 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

5 پاسخ به “اون روی سگم”

  1. کاوه گفته :

    سه شنبه 16 بهمن1386 ساعت: 9:20

    سلام

    طبق معمول باید بشینم این نوشته هاتو رمز گشایی کنم تا بفهمم این آقای قناص!!! کی بوده و چی بهت گفته که اینطوری آتیشیت کرده؟

    اما خدائیش گاهی وقتا عصبانی بشی زیاد هم بدنیستا نوشته هات قشنگتر میشه

  2. کاوه گفته :

    سه شنبه 16 بهمن1386 ساعت: 9:20

    راستی یادم رفت بگم که این وحید جان هم وبلاگشو با دوتا پست قشنگ آپ کرده

  3. papary گفته :

    سه شنبه 16 بهمن1386 ساعت: 13:4

    راستی آقای کاوه من کی گفتم این آدم قناص یه آقا هست؟؟؟ نوشتم "آدم قناص"

  4. کاوه گفته :

    سه شنبه 16 بهمن1386 ساعت: 16:44

    واسه اینکه اگه خانم بود باید مینوشتی قناصه!!!

  5. papary گفته :

    سه شنبه 16 بهمن1386 ساعت: 21:49

    آره خب اینم میشه…البته از اون لحاظ