دیزی خورون

امروز زن و بچه و عهد و عیال و ریختم پشت نیسان و پاشدیم رفتیم دیزی خورون تو خیابونه سمیه( خوبه حالا دخترم و اینطوری ژست میگیرم….اگه پسر بودم چی میشد). جات خالی چی بود.دو غذایی که اگر هر روز و هر ثانیه بخورم امکان نداره غر بزنم یکی پاستا هست و دیگری دیزی. به قول خودم پاستا که غذای سنتی ایتالیاست و دیزی هم غذای سنتی ایران .من دیگه بیشتر از این چیزی نمیگم و عکسهایی که گرفتم رو میذارم تا ببینی و دلت حسابی آب بشه. البته خودم بیشتر.

سالاد شیرازی،دوغ،نان سنگک،ترشی لیته و سبزی خوردن با پیاز.

تیلیت و دیزی سنگی.دیزیه و این تیلیتش. به قول خودم وقتی بچه بودم میگفتم کیلیت.

گوشت کوبیده با زعفران (تزیینات سبزی خوردن روش کار خودمه ها)

چای با بامیه و آبلیمو با عینک مامانم . بنظر خودم توی این عکس یه حس نوستالژی خاصی هستش ، نظر تو چیه؟

 

بعد از اینکه از اونجا اومدیم بیرون ، یه ذره ای راه رفتیم تا بتونیم نفس بکشیم. همینطوری که داشتیم خیابون ایرانشهر رو می اومدیم پایین به یه نونوایی سنگکی رسیدیم و از اونجایی که منم فوضولم و سرم برای اینطور کارا درد میکنه رفتیم و ازشون عکس گرفتیم.

نان سنگک فرداعلاء خاش خاشی تازه از تنور درآمده…هنوز سنگهاش روش بود.

نان سنگک درون تنور در حال پخت(من که حوس نون سنگک تازه با پنیر و گردو کردم).

من این عکس رو که میبینم حسابی احساس گرما میکنم.

اون آتیشه از اینجا در میادش.

من که خودم الان دارم اینارو میبینم بازم گرسنم شد ، تو چی؟

 

+ نوشته شده در ;چهارشنبه هفتم آذر 1386ساعت;6:4 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 28 نوامبر 2007 ساعت 6:04 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

4 پاسخ به “دیزی خورون”

  1. مینا گفته :

    چهارشنبه 7 آذر1386 ساعت: 18:8

    نفق نکردی؟

  2. کاوه گفته :

    چهارشنبه 7 آذر1386 ساعت: 23:4

    ماشالا!
    نوش جان. جای ما رو هم خالی میکردی.
    من که از سرما خوردگی امروز سرکار نرفتم و کارم همش سوپ خوردن بود

  3. آزاده (هنر دستی) گفته :

    شنبه 10 آذر1386 ساعت: 10:18

    سلام.
    واااای. عجب عکسای باحالی.
    من الان سر کارم ولی آرزو میکردم کاشکه تو اون دیزی سرا بودم.
    خوش باشین.

  4. نيما گفته :

    پنجشنبه 15 آذر1386 ساعت: 10:55

    اين عكسائي كه گذاشتي حسابي حوس مي كنه واقعا خوشمزست