|
نمیدونم والا چرا این هفته همش مامان من با من سر لج بودش؟؟؟؟ خوبه کاری هم بهش نداشتم و الکی هم گیر نمیدادم که بگم یه کاری کردم ، اما همش با من سر لج بودش. تا باهاش حرف میزدم همش یه طوری برخورد میکردش که انگار من چی کار کردم.
خدارو شکر که این هفته لعنتی تموم شدش..اصلا” هفته خوبی نبودش . همش ناراحتی و دعوا بودش.
از یکشنبه هم که دانشگاه شروع میشه و باید برم. این اولین باری هستش که برای کلاسام و درسام دلم تنگ شده. این هفته از بس خودخوری کردم دارم دق میکنم. خداکنه زودتر دانشگاه شروع بشه و از دست اینا خلاص بشم.
|
+ نوشته شده در ;جمعه سی ام شهریور 1386ساعت;1:33 قبل از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در جمعه, 21 سپتامبر 2007 ساعت 1:33 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
سپتامبر 21st, 2007 at 11:12 ق.ظ
جمعه 30 شهریور1386 ساعت: 11:12
سلام پریا جونم……….. خوفییییییییییییییی؟ دلم واست تنگیده بود ………..
اوضاع غاراشمیشه. حالا شاید اپ کنم. بوسسسسسسسسسسس
سپتامبر 21st, 2007 at 1:57 ب.ظ
جمعه 30 شهریور1386 ساعت: 13:57
الان اپ کردم. امیدوارم این ترم هم موفق باشی. در مورد همه چی نوشتم. بوووووووسسسسسسسسسس