و شیرها رفتند

دو تا از تو گردنی هام رو خیلی دوست دارم، فروَهَر و پلاک ماهم که عکسش رو اینجا گذاشتم.

فروَهَر رو 11 ماه سال تو گردنم دارم و امکان نداره از خودم جداش کنم، مگر اینکه یه مهمونی یا عروسی چیزی باشه که اجبارا درش بیارم. 1 ماه باقی مونده سال رو، پلاک ماهم رو میندازم تو گردنم. یعنی دقیقا از دقیقه اول روز اول امرداد تو گردنمه تا آخرین دقیقه ماه. اینم امکان نداره از گردنم درش بیارم، مگر اینکه اجبارا…

دیشبم دقیقا همین مراسم رو داشتم و اجرا کردم.

امرداد 89 هم تموم شد و کلا تا آخر تابستون یکماه دیگه مونده. 🙁

تو کل سال فصل بهار و ماه امرداد رو خیـــــــــــلی دوست دارم، و بقیه رو”فقط” دوست دارم. که جفتشون تموم شدن و باید منتظر یه بهار و یه امرداد دیگه باشم. ه ِ ِ ِ ِ

همیشه فکر میکنم آیا سال دیگه زنده هستم که بتونم بازم اینارو ببینم و ازشون لذت ببرم یا نه؟ …

اگر قسمتم باشه و خدا صلاح بدونه، حتما زنده میمونم، اگر نه که هیچی. تو کار خدا که نمی تونم غرغر کنم!

این پست در دوشنبه, 23 آگوست 2010 ساعت 10:00 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي پپري. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

14 پاسخ به “و شیرها رفتند”

  1. مرحومه مغفوره گفته :

    بعد از این میشه دو ماه…
    ده ماه پلاک فروهر
    یک ماه پلاک تولد خودت
    یک ماه پلاک تولد عشقت

    شاید اصلا همه سال شمایل معشوق!
    ————————–
    مرحومه خبریه؟…من طاقتش رو دارماااا. بگو

  2. the Success Ladder گفته :

    This is a very interesting point of view. Your blog is refreshing, but I wish one could find more content, though. I am looking forward to reading more from you. Keep up the good work. thanks.
    ————————–
    Thanks for coming back again 🙂
    As I see, you can read Farsi. That sounds very interesting.

  3. the Success Ladder گفته :

    This is a very interesting point of view. Your blog is refreshing, but I wish one could find more content, though. I am looking forward to reading more from you. Keep up the good work. thanks.

  4. سحر گفته :

    پپری نامردی نکن دیگه این حرفا چیه میزنی؟
    تو قول دادی بیای اینجاها! نزنی زیرش!
    هنوز قراره با بابایی و شما دست به یکی کنیم چند تا عروسی راه بندازیم. حالا پایه ای عزیزم یا نه؟
    اگه هستی که به وبلاگ بابایی ی سری بزن.
    ————————–
    بالاخره که اول و آخر باید بمیرم دیگه. دیر و زود داره سوخت و سوز نداره
    سر قولم هستم
    من؟ من آخه چیکاره بیدم…بذار مردم زندگیشون رو بکنن راحت 😉

  5. سحر گفته :

    پپری بازم باهم آن هستیم ها داشتی؟
    چی چی رو من چیکاره بیدم؟ بابا باحاله ها هم ی عروسی افتادیم هم دو تا جوونو از این وضعیت اسف بار نجات دادیم…
    تو یکم به پستهای اخیرشون دقت کن چقدر مشکوکه
    ————————–
    آره…بازم با هم آنلاینیم
    این دو تا نوگول همیشه همینطوری مینوشتن تا جایی که من میبینم و دیدم
    اسف بار چیه جانم؟….اتفاقا آخر صفا سیتیه

  6. سحر گفته :

    حال من هی میخوام دوتا عروسی راه بندازم تو هی خرابش کن!!!
    کجاشون نوگله تازه>؟ لابد من هنوز به دنیا نیومدم پس؟ ها؟
    ————————–
    امرداد تازه تموم شده خب. تولدشون تازه بوده دیگه 😉

  7. سحر گفته :

    پپری من تو بلاگفا نمیتونم باز نظر بذارم تو هم این مشکلو داری؟
    داره عصبیم میکنه…
    ————————–
    بلاگفا کلا قاطی داره….بعضی وبلاگارو منم نمی تونم باز کنم

  8. سحر گفته :

    آها از اون لحاظ نوگلن؟ اوکی
    منم از حرصم نظرارو که میخواستم بذارم save کردم بعدا بذارم.
    ————————–
    با بلاگفا همیشه باید همینکارو کرد

  9. مسیحا گفته :

    امیدوارم سال دگر بچه بغل باشی
    شاد زندگی کنی و از زندگیت رازی باشی
    شادی حقته پپری
    ————————–
    ممنون از آرزوهات برام. برای تو هم شادی بیشتر باشه، حتی از امرداد امسال هم بیشتر
    حالا چرا سال دیگه؟…من الانم میتونم بچه بغلم بگیرم خب!!! (خواهر زادم دیگه 😀 )

  10. مسیحا گفته :

    ایشا الله بچه خودتون و جناب آقای کچل شده
    ————————–
    مسیــــــــــــــــــــح!
    میرم میگمااااااا 😉

  11. مرحومه مغفوره گفته :

    شیرها نمیروند
    فقط از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشوند
    ————————–
    مگه شیرها بارباپاپا هستن؟ 😉

  12. احسان عیوضی گفته :

    زنده سال دیگه ؟ ممکنه یعنی ؟ 😀
    ————————–
    مثل اینکه خیلی دلت ازم پره ها!!! 😉
    طفلکی من! انا مظلوم بشدت

  13. Memorialist گفته :

    چقدر این کارت قشنگه 🙂
    ————————–
    کدوم کارم؟ تو گردنی رو میگی؟

  14. Memorialist گفته :

    از این حرفا هم نزنا ! من منتظرم باز مرداد بشه باهم شادی کنیم ! 😉 انشالله تندی می گذره و باز هم زودی مرداد از راه می رسه و شبرها برمی گردند حالا که انقدر مرداد رو دوست داری :*
    ————————–
    مرررررررررررسی