یکی شدن

– از افلاطون نقل قول میکنم… به گفته او، مردان و زنان در ابتدای خلقت، مانند امروز نبودند. در آن زمان تنها یک انسان بود… کوتاه قد… دارای یک بدن و یک گردن… ولی با دو صورت که هر یک به جهتی می نگریست. انگار دو موجود از پشت به یکدیگر چسبیده باشند… در جنس مخالف… دارای چهار دست و چهار پا… ولی خدایان یونانی حسادت می کردند… آنها می دیدند موجودی که چهار دست دارد، بیشتر کار میکند و چون دو صورت در دو جهت مخالف دارد، حمله کردن به آن کاری دشوار است. با دارا بودن چهارپا، نیروی زیادی برای حفظ تعادل، ایستادن و یا حتی راه رفتن به مدت طولانی، نیاز نداشت… خطرناک تر از همه، آن موجود دو جنس متفاوت داشت و برای بقا، نیازی به حضور دیگری نبود.

زئوس، خدای ارشد آلپ، به سایر خدایان گفت که طرحی برای گرفتن قدرت آن موجود دارد… صاعقه ای را فرستاد و آن موجود را به دو نیم کرد… و به این ترتیب، مرد و زن، بوجود آمدند. این کار، موجب افزایش جمعیت دنیا شد و در عین حال، ساکنان دنیا را گمراه و ضعیف کرد… دلیل آن، این است که در حال حاضر، همه به دنبال نیمه گمشده خود می گردند تا او را در آغوش بگیرند و با این کار، نیروی گذشته، قدرت پرهیز از خیانت، مقاومت، تحمل و سایر محسنات گمشده را دوباره به دست بیاورند. ما این در آغوش گرفتن را که، یکی شدن دو جسم از هم جدا شده را به دنبال دارد صکص! می نامیم.

از کتاب “یازده دقیقه”، پائولو کوئلیو

این پست در پنج‌شنبه, 15 جولای 2010 ساعت 12:37 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي پپري. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

8 پاسخ به “یکی شدن”

  1. نیکو گفته :

    این کتاب رو دارم محشره
    همه ی کتابای پائولو شگفت انگیز و منحصربفرده
    ————————–
    واقعا محشره این کتاب.
    من همشون رو ندارم هنوز. تو لیست کتابام هست که داشته باشمشون.

  2. مهرداد گفته :

    ديدگاه قشنگي نيس
    الهي قمشه اي خيلي خيلي قشنگتر گفت
    از اونجايي كه وجود انسان خدايي هست هميشه به دنبال توحيد ميگرده
    در هر جايي
    و در زن و مرد
    ابتدا روح و قلب اين دو يكي ميشه
    در مسيري كه ما بهش ميگيم “عشق”
    نه اون چيزي كه پائولو گفته
    در مسير عشق ابتدا روح و قلب دو انسان يكي ميشه و به توحيد ميرسه
    و بعد از اين يكي شدن روح ، نوبت به يكي شدن جسم ميرسه
    چون قلب انسان طلب ميكنه در آغوش كشيدن گمشده خودش رو
    و جسمها يكي ميشه
    همون چيزي كه ما بهش ميگيم صكص
    من اين ديدگاه رو مي پسندم نه اون يكي
    ————————–

    🙂
    بنظرم جفتش قشنگه و زیبا

  3. مرحومه مغفوره گفته :

    حالا اگه یکی نیمه گمشده ش رو پیدا کرد بعد اون نیمه گمشدهه یه جورائی مشکل داشت باید چیکار کرد؟!
    ————————–
    بنظرم یا اونی رو که پیدا کرده نیمه گمشده واقعیش نیست و فکر میکنه که هست، یا اگرم هست، چون “نیمه” هست مشکل از دوتاییشونه

  4. امیر ارام گفته :

    امان از دست این صاعقه که جه کارا که نمیکنه
    ————————–
    هـــــــــــــــی!

  5. معمار بیکار گفته :

    آبجی من نظر خاصی در مورد این پستتون ندارم فقط اینکه گویا”آقای برزگر”همون “اوس قاسم”خودمونه که چون یه بار جواب رد شنیده با یه اسم دیگه وارد صحنه شده!
    😀
    ————————–

    :)))))
    مردم چه ناقلا شدن! 😀

  6. مرحومه مغفوره گفته :

    شاید خدا به سخت ترین امتحان ممکن بنده ش رو دچار کرده باشه
    ————————–
    شاید…

  7. روشنا گفته :

    پپری جون
    من با قسمت آخر حرف آقای نویسندهم وافق نیستم
    فکر کنم برداشت شخصی و فرهنگی ایشونه
    این آغوش نیمه گمشده پرکردن خلا روحی هست نه جسمی
    حالا:
    نیمه گمشده من چه کسی می تونه باشه
    خودتوتن بقیه شو بخونید دیگه
    ————————–
    درسته، باهات موافق.
    کاش میتونستم یه چیزی رو که برای خودم نوشتم اینجا هم منتشر کنم… کاش

  8. memorialist گفته :

    خیلی خوب بود … این کتاب کوئلیو رو نخوندم . واجب شد برم بخرمش !
    ————————–
    تا جایی که من میدونم ممنوع الچاپه. منم از کسی گرفتم همه کتاب رو کپی کردم برای خودم… شاید بشه تو انقلاب پیداش کنی