بند آخر

از پریسب تا حالا اعصاب همگیمون خط خطی شده خفن…بند آخر انگشت وسط دست راست پرهام -شوهر خواهرم و به عبارتی پدر بچه- شکسته… فرشاد جون (قبلا ذکر خیرش رو عرض کردم خذمتتون) عکس انداخته و گفته تا دوشنبه باید تو آتل باشه، اگر تا دوشنبه جوش نخورد و بهتر نشد، باید عمل کنه و PIN بذاره.

از پریشب تا حالا انقدر به خدا جون التماس کردم که عمل نخواد دست پرهام و همینطوری خوب بشه که دیگه واقعا عقلم به جایی قد نمیده…همش دارم به خدا التماس میکنم و ازش خواهش میکنم…

+ نوشته شده در ;جمعه ششم دی 1387ساعت;9:33 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در جمعه, 26 دسامبر 2008 ساعت 9:33 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “بند آخر”

  1. توحيد گفته :

    جمعه 6 دی1387 ساعت: 21:47

    سلام

    دوست عزيز وبلاگ خوب و قشنگي داري
    خوشحال ميشم اگه به وبلاگ من هم سر بزني البته به خونه زندگي من تو دنياي مجازي

    موفق باشي

  2. عسل گفته :

    شنبه 7 دی1387 ساعت: 18:8

    امید به رحمت و عنایت خدا تنها راه چاره است….

  3. گوریل فهیم گفته :

    شنبه 7 دی1387 ساعت: 22:5

    دعا می‌خونم.