دارم خاله میشم

دیروز عصری (یکشنبه ۳ آذر) من و دوستم تو مترو بودیم که خواهرم زنگ زد و گفت:Possetive یعنی چی؟

– کجا دیدی؟ روی چی خوندی؟

– روی تست حاملگی!!!!…یعنی چی؟…بده این؟

– یعنی مثبته خره…ببینم نکنه حامله هستی؟…

کم مونده بود تو مترو از خوشحالی جیغ بکشم…فورا رفتیم داروخانه و یه تست دیگه خریدیم که مطمئن بشیم درسته یا نه…بازم مثبت بود. اما هنوز باورمون نمیشد تا صبح بشه و بره آزمایش خون بده.

امروز صبحم رفت آزمایشگاه و جواب مثبت بوده…دیگه از خوشحالی نمیدونیم چی کار کنیم…به هر کسی میگیم باورش نمیشه…آخه ۳ سال بود که مشکل داشتن. ۳ ماه پیشم دکتر جوابش کرد. تا اینکه رفتیم مشهد. در اصل رفتن مشهد ما نذری بود که مامانم برای خواهرم کزده بود که خداروشکر هم رو سفید شدیم و خدا خوشحالمون کرد…خدایا شکرت هوار بار

امشبم مامانم داره سوریه تا یک هفته دیگه…خدایا به خیری و سلامتی برن و برگردن و کلی بهشون خوش بگذره

+ نوشته شده در ;دوشنبه چهارم آذر 1387ساعت;8:55 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در دوشنبه, 24 نوامبر 2008 ساعت 8:55 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

5 پاسخ به “دارم خاله میشم”

  1. عسل گفته :

    سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 15:41

    پریا جون:
    دیدی خدا صداتو شنید؟

  2. عسل گفته :

    سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 15:52

    دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند

    رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد

    وهر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند

    سکوت سرشار از سخنان ناگفته است …ازحرکات ناکرده

    اعتراف به عشقهای نهان وشگفتی های بر زبان نیامده

    در این سکوت حقیقت ما نهفته است

    حقیقت تو ومن….

  3. mrg گفته :

    سه شنبه 5 آذر1387 ساعت: 19:51

  4. هری هالر گفته :

    جمعه 8 آذر1387 ساعت: 4:40

    مبارک پریا خانم. لینک شما جا افتاده بود اضافه کردم.روی ماه خداوند را ببوس…

  5. mrg گفته :

    یکشنبه 10 آذر1387 ساعت: 19:0