… شدم

وای ی ی ی که چقدر دیشب خوش گذشت و خندیدیم…خدارو شکر واقعا”…هم مهمونا خوشحال بودن و هم خودمون.

کیک تولدم

پارسال تولدم یه خبطی کردم و گفتم اگر تا سال دیگه تولدم ش . و . ه . ر . نکرده باشم، به من بگین پریا خره…یکسال گذشت تاااا رسیدیم به دیشب و ….

حالا خدا میدونه فقط که تا سال دیگه تولدم چیا پیش میاد برام…از پارسال تا امسال که خدارو شکر خوب بود…مهمترین چیز این بود که امسال دیگه پام تو گچ نبود و رو پای خودم بودم و بدون اتکا به عصا راه میرفتم.

وقتی می خواستم شمعهام رو فوت کنم آرزویی که کردم برای سلامتی مامانم بود. خیلی دوستش دارم

+ نوشته شده در ;چهارشنبه نهم مرداد 1387ساعت;1:57 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 30 جولای 2008 ساعت 1:57 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

3 پاسخ به “… شدم”

  1. نسیم شمال گفته :

    پنجشنبه 10 مرداد1387 ساعت: 3:13

    تولدت مبارک خانومی…
    زنده باشی و سبز

  2. عسل عباسیان گفته :

    شنبه 12 مرداد1387 ساعت: 15:0

    سلام خانمی:
    تولدت مبارک
    من 1 چلچراغی 2آتیشه ام.
    دوستت دارم………

  3. پرهام گفته :

    شنبه 10 مرداد1388 ساعت: 21:59