|
امروز که هانیه اومده بود، قرار گذاشتیم روزایی که من خونه هستم و دانشگاه ندارم، صبحها بریم پیاده روی…پارسالم همین برنامه رو داشتیم، منتها عصرها بود، که پای من همش تو گچ رفت و نشد بریم و موندم خونه و هی خوردم و نشستم…وای که چه عالی میشه. هوای صبح بهار و پیاده روی…چه حالی خواهیم کرد ما |
+ نوشته شده در ;شنبه هفدهم فروردین 1387ساعت;9:23 بعد از ظهر; توسط;papary; |;
این پست
در شنبه, 5 آوریل 2008 ساعت 9:23 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا.
می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.
|
آوریل 6th, 2008 at 1:46 ب.ظ
یکشنبه 18 فروردین1387 ساعت: 13:46
era solo un scherzo,
dai
non tela prendere