اکوری پکورا،خشگل عسلا

بازم چنتا نفس کش به جمع افراد خونه ما اضافه شد…یه چند وقتی بود از همسترها(Hamster) خبری نبود تو خونمون تا امشب که دوتا اکوری پکور خشگل عسلا اومدن

اکوری پکورا...خئشگل عسلا

این عکسی که اینجا گذاشتم،اکوری پکورا،خشگل عسلا در حال بیسکوییت جو خوردن هستن…تا بهشون یه چیزی میدی در کمتر از سه سوت میذارن گوشه لپشون .اگر به یکیشون خوراکی بدی و به اون یکی ندی به قصد کشت با هم دعوا میکنن تا بالاخره به یکیشون برسه یا اگر شانس بیارن،خوراکیه از وسط دو تا بشه و بهشون برسه.

حیوونای خوبین خداروشکر آزار و اذیت و مهمتر از همه بیماری با انسان ندارن…حیوونای فوق العاده باهوشین و زود هر چیزی رو یاد میگیرن…تنها اذیتی که دارن زمانیه که کارای گلاب به روتون،روم به دیواری انجام میدن که آکواریومشون بعد از دو سه روز که اگر تمیز نشه بو میگیره

راستی یه چیزی؟! به گفته یه خانمه که امشب با من تو اتوبوس بود،من خیلی “کوولی کوولی” میخندم…بازم به گفته همون خانمه، “کوولی کوولی” یعنی “خیلی خشگل و ملیح” میخندی!!!…فک کن!!!!

+ نوشته شده در ;شنبه چهارم اسفند 1386ساعت;11:48 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در شنبه, 23 فوریه 2008 ساعت 11:48 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

2 پاسخ به “اکوری پکورا،خشگل عسلا”

  1. کاوه گفته :

    یکشنبه 5 اسفند1386 ساعت: 9:36

    سلام

    راستش منم دوست دارم حیونای خونگی داشته باشم اما از اونجایی که مادر خوبی نیستم مطمئنم هر حیونی رو نگه دارم از گشنگی و تشنگی تلف میشه .
    _______________
    پريا پاسخ ميدهد :
    ناراحت نباشین…منم فقط نگاهشون میکنم..مامان اصلیشون مامانه منه…بیچاره من که باید مامانم رو با اونا قسمت کنم

  2. شیوا گفته :

    یکشنبه 5 اسفند1386 ساعت: 19:35

    سلام……اون خانومه احتمالا شب کوری چیزی نداشته……….؟ تو مطمئنی……..؟