کفش خریدم بازم…اما از نوع گچی

دوباره پام رو دکتر گچ گرفت.  این بار کاملا” تقصیر خودم بودش. توی خونه روی سنگ سر خوردم و همون پام که مشکل داشتش ، این بار قوزک داخلی آسیب دیده و باید حدود ۳ یا ۴ هفته توی گچ باشه. البته این دفعه این حسن رو داره که خودم میتونم راه برم و مثل دفعه پیش که همه جا باید مامانم دنبالم می اومدش نیستم. کلی یاد گرفتم که استقلال پیدا کنم  خودم برم بیرون .                                   

به ر کسی میگم که اینطور شده دوباره باورش نمیشه و اگر هم ن رو از نزدیک ببینه میخنده که چرا دوباره اینطور شدش؟؟

جالب اینه که چند روز دیگه هم تولدم هستش. توی این مدتی که دیگه خودم راه میرفتم و لنگ نمیزدم و حتی از عصا هم استفاده نمیکردم ، کلی نقشه کشیده بودم برای تولدم که چه ها می خوام بکنم. الانم دارم نقشه میکشم که با کفش گچی چه ها که میتونم انجام بدم و چه ها که نمیتونم انجام بدم.

الن نمیتونم بگم که تولد خودت رو جشن بگیری با کفشهای گچی چه خاطره ای برات میذاره و چه جوری هستش. اما فکر کنم جالب باشه. عید جشن گرفتن با کفش های گچی که باحال بودش …باید منتظر بمونم تا هفته دیگه ببینم چطوریه . برات میگم اونوقت

+ نوشته شده در ;چهارشنبه سوم مرداد 1386ساعت;7:40 بعد از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در چهارشنبه, 25 جولای 2007 ساعت 7:40 ب.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.