خیلی دلم میخوادش که ….

خیلی دلم میخوادش که الان در مورد چلچراغ اینهفتم بنویسم  اما اصلا” نای نوشتن رو ندارم. چون امروز با این پای چلاقم که دو روزه بدتر هم شده به اندازه ۶  تا از اون چهارپایان نجیب توی این دانشگاه لعنتی که پله هاش خراب بشه راه رفتم و خستم و دارم درد میکشم و  به زور اینجا نشستم…اونم از روی پرروییم هستش.

 به زودی میام..با اینکه میدونم کسی منتظر نوشتن من نیستش اما دارم به خودم قول میدم. به منی که داره از بیرون نگاهم میکنه.

+ نوشته شده در ;پنجشنبه بیست و سوم فروردین 1386ساعت;1:49 قبل از ظهر; توسط;papary; |;

این پست در پنج‌شنبه, 12 آوریل 2007 ساعت 1:49 ق.ظ ارسال شده است و مربوط به موضوع روز نوشت هام, نوشته هاي قديم پپري در بلاگفا. می باشد . شما می توانید با RSS 2.0 نظرات این پست را دنبال کنید.
Both comments and pings are currently closed.

 

Comments are closed.